۱۳۹۳ فروردین ۲۷, چهارشنبه

اردیبهشت سیاه

فروش توان سیاسی یعنی همین؛ یعنی تقلیل یافتن از «مردم» به «کالبد دولت»
تا زمانی که «مردم» بودیم؛ هیچ دولتی نمی توانست ما را بشمارد: شعار «ما بیشماریم» یادتان هست؟
اکنون اما مدام ما را می شمارند، می شمارند، می شمارند
دولت از شمردن ما خسته نمی شود: ما دیگر «بیشمار» نیستیم؛ یک مشت «دهک» شده ایم
دهک های یک «کالبد دولتی» قابل شمارش، قابل سرکوب و صدالبته قابل حذف
«دهک» ها توان سیاسی ای برای مقاومت ندارند؛آنها را می توان هر روز به خط کرد و شمرد:
یک روز برای رای، یک روز برای استقبال از کاروان آقای رئیس، یک روز برای قطع نان و یارانه، روزهایی هم برای اعدام
...
دولت قصد قطع یارانه ها را دارد؛ چون امکان تحقق «هدفمندی» حتی از «رفع حصر» هم ناممکن تر است
«دولت حقوق دادن ها و امنیتی های با تجربه» به شکل فراحقوقی قصد بریدن آخرین تارهای تعهد اجتماعی اش به «بی چیز» ها را دارد
نه تنها برای «رفع حصر» نیامده، که آمده است تا «صلیب رنج گرسنگان را هم بر دوش گرسنگان بگذارد؛ باشد که بارِ هرکس بر دوش خودش!»
دولت وظیفه ای در قبال «استعدادِ» آدمها ندارد
حالا دیگر جنون خصوصی سازی، به «ملی گرایان» هم سرایت کرده است: آنها که زمانی افتخار سیاسی شان «ملی شدن صنعت نفت» بود، اکنون برای «قطع یارانه» هم زبانِ سرداران شده اند
برای مان از بهشت خصوصی سازی شده سخن می گویند:
جایی که در آن دولت «کوچک» است، به قول کارشناسان حمام نرفتۀ صدا و سیما «چالاک» است
جایی که همۀ کارها را بخش خصوصی «نازنین» بر عهده دارد: سپاهِ عزیز، بنیاد گرامی، آستان مقدس و اتاق محترم بازرگانی
جایی که تا چشم کار می کند، عدالت و انصاف و «اعتدال» دیده می شود: هر کس فقیر شده، مقصر خود اوست، بی استعداد بوده، عرضه نداشته، تنبل بوده، در موعد مقرر ثبت نام نکرده یا به هر «دلیل» دیگر از فهرست ها خط خورده و شمارش نشده است
بله! در این بهشت فقر هر کس، فقرِ «استعداد»اش است
دولت که وظیفه ای در قبال تنبل ها ندارد: دولت مدافع «زرنگ» هاست، همان ها که به «صدقه» نیاز ندارند، همان ها كه ظاهرا «استعداد ذاتی» و «ژنتیکی» دارند؛ همان موجودات ِ ترکیب شده از «پول و چربی و خواست خدا»
در این بهشت وعده شده، دولت پول اضافی ندارد که به بی استعدادها بدهد:
یارانه نگیرید، مثل «برادران» عرضه داشته باشید و در شرایط ایده آلِ «کسب و کار» که نه حسابرسی ای در کار است، نه مالیاتی و نه حتی تذکری شفاهی، پول در آورید، از «اتاق بازرگانی» یاد بگیرید!
برای فقرا هم چیزهای «خوب» و «شیرین» کم نیست:
خیریه هست
لبخند آقای ظریف هست
رئیس جمهور مودب هست
کلیپ های قشنگ، سریال های خوب، همان سریال هایی که فقرا در آن «خوشحال» اند و مدام مزه می ریزند
...
دستمان رو شده، «آمار» مان لو رفته، و این بهترین فرصت است تا دولت حتی «صدقه» اش را قطع کند، خود را سبک کند، بین «مردم» و «آمار»، طرف «آمار» را بگیرد: شهروند گرامی؛ شما که سهم ناچیزی از ثروت دارید، شما که نمی دانید بدون استرداد جایگاه تان در قدرت، حتی نمی توانید همین سهم ناچیز را تضمین کنید؛ شما! بله شما! شما واجد شرایط برای ثبت نام جهت دریافت یارانه و اعانه نیستید! فوائد اش را از آقای «دکتر» ابراهیم یزدی بپرسید!
اردیبهشت سیاهی در پیش است؛ نه قربان؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر