۱۳۹۳ فروردین ۳۰, شنبه

شش ماه قبل

ما به حسن روحانى رأى نداديم كه جلوى توقيف مطبوعات را بگيرد؛ ما به او رأى داديم كه فقط جلوى رئيس جمهور شدن جليلى و جنگ را بگيريم.
سه ماه قبل: ما به حسن روحانى رأى نداديم كه جلوى افزايش اعدام ها و سركوب بيشتر بهاييان را بگيرد. به او رأى نداديم كه قاتل ستار بهشتى به جزاى خود برسد، وزارت اطلاعات اموال محمد نورى زاد را پسش بدهد، رهبران جنبش سبز آزاد شوند، آزادى و رفاه و امنيت و كشورى شايسته داشته باشيم، نفتمان را به روسيه باج ندهيم، قاتل ندا و سهراب و امير و محمد مختارى پيدا شوند، معلوم شود با توليد بنزين سرطانزا در اين چند سال چند نفر را آرام و بى صدا كشتند، با پارازيت هاى ماهواره اى چند بچه را سقط كردند، سپاه چند ميليارد دلار به جيب زد، چقدر به پاى بشار اسد و هلال شيعى ريختيم؛ ما به او رأى داديم كه فقط جلوى رئيس جمهور شدن جليلى و جنگ را بگيريم.
حالا: ما به حسن روحانى رأى نداديم كه براى زندانيان به خاك و خون كشيده شده بند ٣٥٠ كارى كند. حواسمان هست كه وزير «دادگسترى» او فردى است به نام «مصطفى پورمحمدى». ما به حسن روحانى رأى داديم تا در چنين روزى بگوييم ما به او رأى نداديم كه براى زندانيان به خاك و خون كشيده شده بند ٣٥٠ كارى كند؛ ما به او رأى داديم كه فقط جلوى رئيس جمهور شدن جليلى و جنگ را بگيريم.
دو سال بعد: كى به حسن روحانى رأى داده؟
سه سال بعد: آى ملت! خطر جنگ عنقريب است. به { } رأى دهيد تا جليلى رئيس جمهور نشود و جلوى جنگ را بگيريد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر