۱۳۹۴ فروردین ۱۱, سه‌شنبه

نزدیک به شش سال از آغاز اعتراض‌ها به نتایج بحث‌‌برانگیز دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در خرداد ۸۸ می‌گذرد.


Evin 1
حسن روحانی که دومین سال دوران ریاست‌ جمهوی‌اش را پشت سر می‌گذارد، اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ در دانشگاه صنعتی شریف گفته بود که «علاوه بر حصر، مسأله زندانیان ۸۸ را هم می‌شود حل کرد.»
او اما نه تنها گرهی از کار حصر باز نکرده است که فهرست معترضان بازداشت‌شده هم کوتاه‌تر نشده است. در این دو سال، لیست اعدام‌ها هم بلندتر شده و بازداشت‌ها و حبس‌ کردن‌های طولانی مدت روزنامه‌نگاران منتقد، فعالان دانشجویی، فعالان حقوق زنان و کودکان، فعالان سندیکایی، مدنی، عقیدتی و … نیز ادامه داشته است.

زندانیان سیاسی، انفرادی و اعتصاب غذا

وب‌سایت کلمه، منسوب به نزدیکان میرحسین موسوی، بهمن ماه سال گذشته در یکی از آخرین گزارش‌های مربوط به زندانیان سیاسی خبر از زندانی بودن پنج زندانی سیاسی متولد سال ۱۳۷۱ داد. این افراد که مسعود سیدطالبی، علی نوری، سعید حسین‌زاده موحد، محسن رحمانی پیام و رهام برکچی‌زاده معرفی شده‌اند، در زندان اوین به سر می‌برند و از جوان‌ترین زندانیان سیاسی هستند.
در ۲۸ فروردین ماه سال گذشته، مأموران وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه پاسداران و بیش از ۱۰۰ تن از سربازان گارد سازمان زندان‌ها به بند ۳۵۰ اوین حمله کردند، بیش از ۳۰ زندانی سیاسی را مورد ضرب و شتم قرار دادند و گروهی از آن‌ها را به سلول‌های انفرادی منتقل کردند.
در روزهای بعد از این حادثه، پنج دانشجو که برای همراهی با خانواده‌های زندانیان سیاسی در تجمع دوم اردیبهشت‌ماه خانواده‌های زندانیان آسیب دیده در حمله به بند ۳۵۰ اوین در مقابل نهاد ریاست جمهوری حاضر شده بودند، توسط عوامل سپاه بازداشت و در مجموع به ۲۰ سال زندان محکوم شدند. همچنین احمدرضا حائری، از فعالان سیاسی و نماینده خانواده این زندانیان نیز به سه سال و نیم حبس محکوم شد.
omid kokabi 3
امید کوکبی
امید کوکبی، دانشجوی دکترای فیزیک دانشگاه آستین تگزاس دیگر زندانی سیاسی زندان اوین است. این دانشجوی نخبه که چهارمین سال از دوران حبس ۱۰ ساله خود را می‌گذراند، بهمن ماه سال ۱۳۸۹ برای دیدار با خانواده‌اش به ایران بازگشت اما هنگام خروج دوباره از ایران، در فرودگاه بازداشت شد.
از دیگر زندانیان سیاسی زندان اوین می‌توان به آرش صادقی، عضو ستاد انتخاباتی میر‌حسین موسوی اشاره کرد. او که در پنج سال گذشته، چندین بار بازداشت و زندانی شده است، ۱۳اسفندماه پس از گذشت شش ماه از بازداشتش، به بند هشت زندان اوین منتقل شد. این دانشجوی زندانی که شهریور ماه بازداشت شده بود، پیش از این در بند دو الف به سر می‌برد.
مریم شفیع‌پور، عضو ستاد انتخاباتی مهدی کروبی، زندانی سیاسی دیگری است که در سال‌های گذشته خبر‌ساز بوده است. گرچه محکومیت شفیع‌پور از هفت سال به چهار سال کاهش یافته اما وضعیت سلامت این زندانی سیاسی نگران کننده است. این فعال دانشجویی، ۲۵ شهریور ماه سال گذشته، به دلایل نامشخصی به بیمارستان منتقل شد.

در زندان رجایی‌شهر

زندان رجایی‌شهر کرج از دیگر مراکز نگهداری زندانیان سیاسی در ایران است که سال گذشته، وجود دستگاه‌های پارازیت امواج موبایل و خط‌شکن در این زندان خبر‌ساز شد و وب‌سایت کلمه در گزارشی مدعی شد که این دستگاه‌ها، امنیت و سلامت زندانیان سیاسی این زندان را به خطر انداخته است.
Masoud Bastani
مسعود باستانی
یکی از این زندانیان سیاسی، مسعود باستانی، روزنامه‌نگاری است که از بهمن ماه ۱۳۸۸ به زندان رجایی‌شهر تبعید شد و اکنون دوران حبس شش ساله خود را در آنجا می‌گذراند. او روز ۱۳ اسفند ماه، به علت حمله قلبی و ضعف شدید اعصاب سمت چپ بدنش، از زندان به بیمارستان منتقل شد اما بدون موافقت پزشک معالج، او را شبانه از بیمارستان به زندان بازگرداندند.
فعالان سندیکایی ازجمله رضا شهابی زکریا، یوسف آب خرابات، واحد سیده، افشین ندیمی و … هم از دیگر زندانیانی هستند که برخی از آن‌ها با حکم‌های دراز مدت در زندان رجایی شهر به سر می‌برند.
شاهرخ زمانی، یکی دیگر از زندانیان زندان رجایی‌شهر است که پس از بازداشت در خرداد ماه ۱۳۹۰، به ۱۱ سال حبس محکوم شد. این فعال کارگری که ۲۹ فروردین پس از انتقال به زندان رجایی‌شهر اعتصاب غذای ۳۹ روزه خود را شکسته بود، به دلیل انتقالش به بند زندانیان خطرناک، بار دیگر دست به اعتصاب غذا زد.

فعالان صنفی زندانی و زندان ارومیه

محمد جراحی، فعال کارگری است که با حکم پنج سال زندان، در بند عمومی زندان تبریز در حبس است. او می‌گوید که در این بند امنیت جانی ندارد.
بهنام (اسد) ابراهیم‌زاده، عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکل‌های کارگری و فعال حقوق کودک است که از خرداد۱۳۸۹ حکم پنج سال زندان خود را می‌گذراند. شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب در آذر ماه سال گذشته او را به ۹ سال و چهار ماه حبس جدید محکوم کرد.
همچنین بسیاری از معلمان از جمله محمود باقری، رسول بداقی، مهدی فراحی شاندیز و عبدالرضا باقری به‌دلیل فعالیت در کانون صنفی معلمان ایران در حال گذراندن دوران حبس‌های طولانی مدت هستند.
یکی دیگر از زندان‌های محل نگهداری زندانی‌های سیاسی، زندان ارومیه است. کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران، آذر ماه سال گذشته گزارش داد که ۲۷ زندانی سیاسی بخش مرکزی زندان ارومیه که از ۲۹ آبان‌ ماه در اعتراض به شرایط خود دست به اعتصاب غذا زده‌ بودند، از سوی مسئولان قضایی جمهوری اسلامی تهدید شده‌اند. به‌ گفته سازمان عفو بین‌الملل ۱۰ نفر از این زندانیان از افراد محکوم به اعدام بودند.
فعالان مدنی اما از دیگر زندانیان سیاسی در زندان‌های جمهوری اسلامی هستند که از جمله آن‌ها می‌توان به لطیف حسنی اشاره کرد. او در ماه‌های پایانی سال ۱۳۹۱همراه با محمود فضلی، شهرام رادمهر، آیت مهرعلی بیگلو و بهبود قلی‌زاده، چهار فعال دیگر آذربایجانی بازداشت و هر یک به ۹ سال حبس تعزیری محکوم شدند.
Saman-Nasim
سامان نسیم
شمار زیادی از زندانیان سیاسی زندان‌های جمهوری اسلامی را زندانیان سیاسی کرد تشکیل می‌دهند. یکی از این زندانیان سامان نسیم است که تیر ماه ۱۳۹۰و در ۱۷سالگی، به اتهام ارتباط با پژاک و فعالیت مسلحانه علیه سپاه پاسداران بازداشت و به اعدام محکوم شد.
با وجود آنکه گفته می‌شود او  ۲۹ بهمن‌ ماه سال گذشته، همراه با پنج زندانی دیگر به بند انفرادی زندان ارومیه منتقل شده است تا حکم اعدامش اجرا شود، اما قوه قضاییه و منابع خبری رسمی تاکنون خبری درباره اجرا شدن یا نشدن این حکم، منتشر نکرده‌اند. از سرنوشت زندانیانی که با او به انفرادی منتقل شده‌اند هم خبری در دست نیست.
همچنین کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران، آذر ماه سال گذشته در گزارشی نوشت که ۲۹ زندانی کرد زندان مرکزی ارومیه از ۲۹ آبان ماه در اعتراض به وضعیت زندان و عدم رعایت اصل تفکیک جرائم در نگهداری زندانیان دست به اعتصاب غذای‌تر زده‌اند.

ادامه بازداشت فعالان حقوق کودک و زنان

در طول دو سالی که از فعالیت دولت یازدهم می‌گذرد، بازداشت فعالان حقوق کودکان و زنان همچنان ادامه داشته است. این روند، در پی اعتراض آن‌ها به اسیدپاشی‌های سال گذشته در اصفهان، وارد دور تازه‌ای شد.
mahdie golru
مهدیه گلرو
از جمله بازداشت شدگان در پی وقوع این اسیدپاشی‌ها، مهدیه گلرو، فعال دانشجویی است که در مهر ماه سال گذشته، هنگامی که در تجمع اعتراضی به اسیدپاشی‌ها در مقابل مجلس حضور داشت، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
در سال گذشته، برخی از فعالان حقوق زنان و کودکان هم از زندان به بیمارستان منتقل شدند. ساجده عرب سرخی، روزنامه‌نگاری است که۲۹ دی‌ ماه از بند زنان زندان اوین به بیمارستان بوعلی منتقل شد اما مسئولان دادستانی اجازه ندادند که او بستری شود و این نویسنده کودک را به بند زنان زندان بازگرداندند. او تیر ماه سال گذشته، «به دنبال پرونده‌سازی سپاه»، در دادگاهی غیابی به یک سال زندان محکوم شد.
آتنا فرقدانی هم از فعالان حقوق کودک است که اوایل شهریور ماه سال گذشته بازداشت شد. فرقدانی که نقاش هم هست، پس از آنکه آذر ماه سال گذشته، با انتشار ویدئویی از ضرب و شتم و هتک حرمت خود در بند زنان بازداشتگاه دو الف خبر داد، در بیستم دی ماه دوباره بازداشت و این بار به زندان قرچک ورامین منتقل شد.
مهناز محمدی، دیگر فعال حقوق زنان است که مهر ماه ۱۳۹۱ به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و «تبلیغ علیه نظام» به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد. این مستندساز ۱۷ خرداد ماه سال گذشته، برای تحمل حکم خود راهی زندان اوین شد.
سعید شیرزاد، دیگر فعال حقوق کودک هم که متهم به برگزار کردن گردهمایی و تبانی علیه امنیت و تبلیغ علیه نظام است، پس از بازداشت در ۱۲ خرداد ماه سال گذشته، دو ماه در سلول انفرادی به سر برد. او با وجود انتقال به بند عمومی زندان اوین، هنوز محاکمه نشده است.

بی‌توجهی به شرایط جسمی و روحی زندانیان سیاسی

بر پایه اخبار و گزارش‌های منتشر شده، زندانیان سیاسی با مشکلاتی نظیر محرومیت از ملاقات حضوری و هفتگی، بی‌توجهی به درمان بیماری‌های حاد جسمانی، کمبود نور آفتاب، نبود فضای سبز، نبود جریان هوای سالم و امکانات خشک کردن لباس و پیاده‌روی، کیفیت نامناسب غذا و توالت‌ها و حمام‌های نامناسب و … مواجه هستند.
saeed razavi
سعید رضوی فقیه
در آخرین خبر‌های منتشر شده در سال گذشته از زندانیان سیاسی، گزارش شد که سعید رضوی فقیه، فعال سیاسی و روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب و مصطفی دانشجو، وکیل و فعال حقوق درویشان گنابادی، از دریافت امکانات مناسب پزشکی در شرایط اضطرار بی‌بهره ماندند.
در بهمن ماه همچنین گزارش شد که ترکش به جا مانده در گردنسراج‌الدین میردامادی، عضو اسبق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، از زمان جنگ ایران و عراق، حرکت کرده و سلامتی او را به خطر انداخته است. او که پس از به ریاست جمهوری رسیدن حسن روحانی، از فرانسه به ایران بازگشت، بازداشت و به سه سال حبس و دو سال ممنوع‌الخروجی محکوم شد.
محسن رحمانی، زندانی سیاسی دیگری است که به اتهام بالا گرفتن عکس میرحسین موسوی در نشست انتخاباتی حسن روحانی در سال ۱۳۹۲، به هفت سال زندان محکوم شده است. وب‌سایت کلمه، ۱۷ اسفند نوشت که این زندانی ۲۱ ساله به بیمارستان روانپزشکی رازی (امین‌آباد) منتقل شده است.
۲۰ اسفند ماه هم خبری در مورد محمدحسن یوسفی پورسیفی، زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین منتشر شد که بر اساس آن، او به بیماری «سارکوئیدوز» و «بهجت» مبتلا شده است که می‌تواند اندک بینایی باقی‌مانده برای این زندانی را هم نابود کند. یوسفی پورسیفی ۸۰ درصد از بینایی چشم راست و ۹۰درصد از بینایی چشم چپ خود را از دست داده است.
عبدالفتاح سلطانی، از بنیان‌گذاران «کانون مدافعان حقوق بشر» نیز از شهریور ماه ۱۳۹۰ تاکنون دوران حبس۱۳ ساله خود را در زندان اوین سپری می‌کند.
کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران، آذر ماه سال گذشته، به نقل از دختر این وکیل زندانی نوشت: «در حالی که پدرم دچار بیماری قلبی و نوسان فشار خون است، با درخواست‌ها برای انتقال او به بیمارستان مخالفت می‌شود.»
محمدرضا سیف‌زاده نیز دیگر زندانی سیاسی است که در سال ۱۳۹۱ به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» و «ارتباط با سایت‌های خبری خارج از کشور» بازداشت شد. نزدیک به سه ماه پیش، وضعیت جسمی این زندانی سیاسی که از حدود دو سال قبل به زندان برازجان منتقل شده، نگران کننده اعلام شد.
همچنین یک فرد مطلع، آذر ماه سال گذشته به کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران خبر داد که نزدیک به ۷۵ نفر از زندانیان امنیتی- سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین، از چهار ماه پیش از آن تاریخ، به قرنطینه بند هفت منتقل شده‌اند. زندانیان منتقل‌شده به این بند در زیرزمینی مرطوب، مملو از حشرات گزنده و بدون تهویه مناسب نگهداری می‌شوند که بیماری‌های قلبی، تنفسی و پوستی زندانیان را تشدید کرده است.
خبرهای مربوط به زندانیان سیاسی در آغاز سال جدید هم چندان امیدوار کننده نیست. شماری از زندانیان از حق داشتن مرخصی نوروزی محروم مانده‌اند و فشارهای احتمالی اعمال شده بر آنان در تعطیلات نوروزی در سکوت خبری به گوش کمتر کسی می‌رسد.

تبعات بی‌توجهی به مین‌های باقیمانده از جنگ ایران و عراق انفجار مین، ۶ قربانی جدید گرفت


۵ مرزبان ایرانی و یک زن چوپان قربانیان تازه انفجار مین‌های باقی‌مانده از جنگ ایران و عراق هستند که در دو حادثه انفجار در منطقه قصرشیرین استان کرمانشاه، در روز دوشنبه ۱۰ فروردین جان خود را از دست دادند. بنا بر گزارش‌های رسمی ۴ تن از مرزبانان کادر انتظامی و یک نفر سرباز از نیروهای پاسگاه مرزی سه تپان قصرشیرین بوده‌اند. به گفته معاون سیاسی فرمانداری قصر شیرین، زن چوپان نیز که از عشایر منظقه بوده در هنگام بردن گله به چرا، بر اثر برخورد با مین در حاشیه کمربندی قصرشیرین کشته شده است.
حدود یک ماه پیش هم پنج کودک از عشایر استان ایلام هنگام بازی در اثر انفجار یک مین به جا مانده از جنگ ایران و عراق به شدت زخمی شدند. محمدهادی ملکیان، یکی از این کودکان در روز ۲۹ اسنفد ماه، بعد از قطع شدن پای دوم، در بیمارستان درگذشت. حالا می‌توان گفت در کمتر از دو هفته 7 نفر در اثر انفجار مین در ایران جان خود را از دست داده‌اند.
ایران دومین کشور آلوده به مین در دنیاست و سال‌ها پس از گذشت جنگ، هنوز مین‌هایی که در دل زمین کار گذاشته شده‌اند باعث مرگ یا جراحت ساکنان شهرها و روستاهای مرزی می‌شوند.

مین‌ها وارد مناطق مسکونی شده‌اند
سردار جلال ستاره، معاونت عملیات مرزبانی ناجا در رابطه با کشته شدن مرزبانان ایرانی به باشگاه خبرنگاران جوان گفته است: "به واسطه بارندگی‌های شب گذشته در مناطق مرزی ایران و عراق، تعدادی مین‌های باقی مانده از جنگ تحمیلی وارد جاده شدند." به گفته این مقام مسئول روز دوشنبه ۱۰ فروردین هنگامی که ۵ نفر از مرزبانان در حال عبور از این جاده بودند مین‌ها منفجر شده و هر ۵ نفر جان خود را از دست می‌دهند.
کارشناسان بارها هشدار داده‌اند که مین‌هایی که در زمان جنگ زیر خاک کار گذاشته شده‌ بودند طی سال‌ها به دلایل شرایط جوی و جغرافیایی مثل باران، نوسانات زمین و مواردی از این دست، جابجا و وارد منطقه مسکونی شده‌اند. مساله‌ای که حالا باعث مرگ این سربازان و چوپان شده است.
از سوی دیگر یکی از مهمترین انتقاداتی که در این ارتباط به حکومت ایران وارد است عدم همکاری با نهادهای بین‌المللی برای پاکسازی مناطق آلوده به مین است. دولت جمهوری اسلامی به عضویت "پیمان اوتاوا" که یک پیمان جهانی برای منع استفاده از مین‌های زمینی ضدنفر است، در نیامده و به بازرسان بین‌المللی هم اجازه بازدید از مناطق آلوده را نداده است. آمار دقیقی از آسیب‌دیدگان و کشته‌شدگان انفجار مین در ایران وجود ندارد. همچنین بنا بر گزارش "پژوهشکده مهندسی و علوم پزشکی جانبازان" ۹۲ درصد قربانیان مین هیچ آموزشی برای تلاش برای زندگی امن در مناطق آلوده به مین ندیده‌اند.
عثمان مزین حقوقدان و پژوهشگر قربانیان جنگ پیش‌تر در این رابطه به روز گفته بود: "طبق آمارهای رسمی اکنون ۱۶ میلیون مین در این مناطق وجود دارد و اگر هر مین را ایجاد کننده خطر برای یک نفر تلقی کنیم به این نتیجه می‌رسیم که خطر مرگ بر اثر مین برای ۱۶ میلیون شهروند وجود دارد. بسیاری زمین‌های حاصل‌خیز کشاورزی به علت اینکه بیم مین در آنها وجود دارد بلا استفاده مانده‌اند و به این جهت نیز زیان‌های فراوانی بر شهروندان که غالبا هم کشاورز هستند وارد شده است. منطقه کردستان کوهستانی است و رهگذران، کاسبکاران محلی و کشاورزان و دامداران در آنها رفت و آمد می‌کنند و به این جهت هر لحظه احتمال انفجار و خطر قطعی برخورد با مین وجود دارد."
شبکه آفتاب نیز در گزارشی در خصوص وضعیت قربانیان مین نوشت "پژوهش ۶ کارشناس و متخصص جامعه‌شناسی و پزشکی نشان می‌دهد میانگین کیفیت زندگی قربانیان مین و مهمات عمل‌نکرده به‌طور معنا داری در همه‌ حیطه‌ها از میانگین کیفیت زندگی جامعه‌ ۱۴ تا ۱۹ سال ایرانی پایین‌تر است."
آمار مرکز مین زدایی نیز حاکی از این است که ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار هکتار از وسعت پنج استان مرزی و درگیر با جنگ عراق علیه ایران آلوده به مین و مواد منفجره است. براساس همین آمار تقریبا هر سه روز یک نفر بر اثر انفجار مین زخمی یا کشته می‌شود.
به اعتقاد احمدی‌نیاز، وکیل چند تن از قربانیان مین "دولت خودش به تنهایی قادر به جمع‌آوری و مبارزه نیست باید از کمک‌های نهادهای مدنی و بین‌المللی و صلیب سرخ جهانی استفاده کند و به شهروندان آموزش‌های لازم را بدهد." او به روز گفته بود: "مواردی بوده که بچه‌ها مین را به خانه آورده‌اند و منفجر شده است، دلیل‌اش هم نبود آموزش‌های لازم و کافی در این خصوص است."

حمایت از آسیب‌دیدگان مین
علاوه بر عدم پاکسازی کامل مناطق آلوده، کوتاهی در حمایت از آسیب‌دیدگان انفجار مین در کشور نیز همواره مورد انتقاد بوده است. آسیب‌دیدگان انفجار مین به نوعی قربانیان جنگ تلقی می‌شوند، اما با این حال عموما از خدمات و امکاناتی که به مصدومان (جانبازان) و خانواده‌های کشته‌شد‌گان (شهدا) جنگ داده می‌شود، محروم‌اند. چه نهادی متولی رسیدگی به وضعیت این افراد است؟ این سئوالی است که حسین‌ احمدی‌نیاز وکیل چند تن از قربانیان مین در پاسخ‌اش به روز گفته بود: "مطابق قانون باید برای هر فردی که بر اثر انفجار مین آسیب می‌بیند، پرونده تشکیل بدهند. در هر فرمانداری کمیسیونی به عنوان کمیسیون ماده دو وجود دارد. این کمیسیون باید بلافاصله برای تعیین میزان جانبازی این‌ها اقدام بکند. متاسفانه بسیاری از این پرونده‌ها به امان خدا رها و بایگانی شده‌اند. که این هم باز نقض حقوق این طیف از شهروندان ستم‌دیده ایرانی است." 

مرغ ۹ هزار و پرتقال ۱۱ هزار تومان شد افزایش ۳۰۰ درصدی قیمت میوه


در حالی که افزایش ناگهانی قیمت مرغ در بازار بهای آن را به هر کیلو ۹ هزار تومان رسانده است، هم اکنون قیمت هرکیلو پرتقال نیز در بازار به کیلویی ۱۱ هزار تومان رسیده و عملا از سبد میوه خانوارهای متوسط و کم درآمد ایرانی خارج شده است.
افزایش قیمت پرتقال در حالیست که قیمت مصوب آن در ستاد تنظیم بازار هر کیلو ۲۹۰۰ تومان تعیین شده است.
این گرانی که به تنهایی سهم رشد تورم در بازار میوه را به دو برابر افزایش داده یادآور افزایش چند هزار تومانی قیمت گوجه فرنگی در دولت محمود احمدی نژاد است که با واکنش خاص وی رو برو شد: "در محله ما ارزان است، از آنجا بخیرد".
بر اساس این گزارش، سایت "جهان نیوز" درباره افزایش بی سابقه قیمت پرتقال نوشته است: "ماجرای گرانی عجیب پرتقال و مرغ، سوژه نوروز ۱۳۹۴ شده است. در شرایطی که پرتقال یکی از میوه‌های پرمصرف مراسم و مناسبت‌ها در کشورمان محسوب می‌شود، رشد شدید قیمت آن در شب عید امسال، سبب چشم‌پوشی بسیاری از خانواده‌ها از این محصول شده است. با وجود وعده‌های فراوان مسئولان دولتی از یکی دو ماه پیش درباره برنامه‌ریزی مناسب برای جلوگیری از افزایش قیمت میوه‌های پرمصرف از جمله پرتقال در بازار شب عید امسال، متاسفانه گرانی پرتقال در روزهای پایانی سال ۱۳۹۳ به حدی بود که نمره منفی در کارنامه مسئولان ستاد تنظیم بازار به جا گذاشت. قیمت پرتقال از چند هفته مانده به نوروز ۱۳۹۴ رو به صعود گذاشت، اما مسئولان دولتی بارها وعده توزیع پرتقال به قیمت ارزان دولتی را به مردم می‌دادند، اما سال ۱۳۹۴ تحویل شد و خبری از تنظیم بازار پرتقال نشد. در سطح پایتخت و برخی شهرها پرتقال به قیمت دولتی در سطح محدودی عرضه شد که به هیچ وجه پاسخ‌گوی تقاضای مردم نبود. به همین دلیل قیمت پرتقال در روزهای پایانی سال ۱۳۹۳ در برخی نقاط به هر کیلو ۸۰۰۰ تومان هم رسید. این گرانی بی‌سابقه سبب شد بسیاری از خانوارها به علت کمبود بودجه، از خرید پرتقال برای نوروز ۱۳۹۴ خودداری کنند. کاهش شدید تقاضا برای پرتقال در برخی شهرها خصوصا مناطق کم‌درآمد کشور به حدی بود که توزیع‌کنندگان و فروشندگان هم مجاب شدند از خرید و توزیع پرتقال بگذرند به طوری که اگر همین امروز در سطح این شهرها دنبال پرتقال بگردید، متوجه می‌شوید کمتر مغازه‌ای پرتقال عرضه می‌کند. در سطح پایتخت هم با وجودی که در روزهای پایانی سال ستاد تنظیم بازار وعده داد تا این میوه را به قیمت دولتی در نقاط مختلف شهر عرضه کند و بر اساس همین وعده، شماری از فعالان بخش خصوصی اقدام به اجاره غرفه‌های فروش از شهرداری کردند، متاسفانه مسئولان دولتی این بار هم خلف وعده کردند و این غرفه‌داران را سر کار گذاشتند، تا آنها مجبور شوند اجاره سنگین شهرداری را بپردازند بدون آن که پرتقالی برای توزیع داشته باشند".
سایت "عصر ایران" نیز درباره گرانی مرغ می نویسد: "با تعطیلی چند روزه کشتارگاه‌ها و کاهش عرضه مرغ گرم به بازار، قیمت این محصول افزایش یافته به طوری که امروز هر کیلوگرم مرغ در برخی مناطق شهر تهران به ۹ هزار تومان هم رسیده است".
بر اساس این گزارش، گرانی این دوکالای خوراکی و پرمصرف موجب شده تا سایت های منتقد دولت بهانه مناسبی را برای حمله به دولت در بدو پایان دور اول تعطیلات نوروزی پیدا کنند، به طوری که سایت "مشرق نیوز" در اینباره می نویسد: "متاسفانه گویا مسئولان دولتی از واقعیات بازار پرتقال بی‌خبرند چرا که قائم مقام سازمان مرکزی تعاون روستایی در اظهاراتی که پس از نوروز امسال بیان کرد، مدعی شد که پرتقال با همان رقم وعده داده‌شده یعنی ۲۹۰۰ تومان عرضه می‌شود! با توجه به تصور مسئولان دولتی درباره این که پرتقال با قیمت ۲۹۰۰ تومان عرضه می‌شود، این انتظار که در روزهای آینده شاهد تدابیری برای ارزان کردن قیمت این محصول باشیم، انتظاری خلاف تدبیر است".
در همین حال ارقام سرسام آور برخی از خوراکی ها و میوه جات در روزهای اخیر موجب شده تا رسانه ها از افزایش ۳۰۰ درصدی قیمت ها خبر دهند.
در همین باره سایت فرارو در گزارشی می نویسد: "افزایش سرسام آور و ۳۰۰ درصدی میوه در چند روز ابتدایی سال با هیچ برخوردی مواجه نشد و فروشندگان متخلف به راحتی اقدام به گرانفروشی می کردند. در بررسی های میدانی برخی از این فروشندگان بسته بودن میدان میوه و تره بار را علت این افزایش قیمت ها عنوان می کردند حال آنکه اکثر آنها از چند روز قبل از آغاز نوروز به میزان زیادی بار میوه به قیمت مصوب انبار کرده بودند. عدم رسیدگی و نظارت بر بازار میوه که از اقلام مورد نیاز و ضروری مردم در ایام نوروز است سوالات فراوانی را در افکار عمومی پدید آورده است".
در همین حال، خبرگزاری "تسنیم" از دفاع حسین مهاجران رئیس اتحادیه فروشندگان میوه و تره بار از قیمت خرده فروشی ۱۱ تومانی پرتقال خبر داده و به نقل از وی نوشته است: "فروش پرتقال به قیمت ۱۱ هزار تومان در خرده فروشی ها تخلف نیست، زیرا قیمت فروش این محصول در میادین مرکزی میوه و تره بار به صورت عمده هفت هزار و ۵۰۰ تومان با احتساب وزن جعبه به فروش می رسد که با در نظر گرفتن ضایعات احتمالی قیمت تمام شده این محصول برای آنها هشت هزار تومان است. با در نظر گرفتن ارزش افزوده ۲۵ تا ۳۰ درصدی، مغازه داران می توانند این محصول را تا ۱۱ هزار تومان نیز در خرده فروشی‌ها به فروش برسانند".
بر اساس این گزارش، بالا بودن بهای برخی از کالاهای خورامی حتی اسحاق جهانگری معاون اول دولت حسن روحانی را نیز خشمگین کرده به طوری که وی دیروز گفته است: "کیفیت محصول و قیمت مناسب رمز ماندگاری تولید کالا بوده و بخش خصوصی باید به این موارد توجه کند. این در حالی است که قیمت مرغ هم اکنون از میانگین بین‌المللی کمی بالاتر است و این نشان می‌دهد مدیریت‌ها در حوزه تولید باید تقویت شود".

نخستین افشاگری در سال جدید ۲۰۰ هزار میلیارد بدهی به بانک‌مرکزی


سخنان عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی دولت حسن روحانی در گفت و گو با سالنامه روزنامه اعتماد، نخستین مورد از افشاگری های مقامات دولت یازدهم درباره وضعیت فساد در حکومت ایران در سال ۹۴ است.
او در این گفت و گو برای نخستین بار طی سال های اخیر، به رقم بدهی های دولت اشاره کرده: ۲۰۰ هزار میلیارد تومان.
بر اساس این گزارش، عباس آخوندی می گوید: "تمام برنامه های دولت گذشته در راستای دلار صندوق توسعه به ریال و هزینه کردن آن در طرح ها و پروژه های مقطعی بوده است. نمونه واضح آن همین مسکن مهر است. نتیجه این نوع خرج کردن یعنی اینکه همه در نهایت کاسه گدایی دست بگیریم تا بتوانیم هزینه های جاری کشور را تامین کنید".
او تلویحا به فساد در پروژه مسکن مهر اشاره کرده و گفته است: "درمورد فساد در مسکن مهر نمی توانم اظهارنظر کنم. چرا که باید مستندات داشته باشم. در حوزه مسکن مهر یک ابهام بوده که چگونه قراردادها توزیع شده و این سئوال وجود دارد. این که بگویم فسادی بوده الان نمی توانم اظهارنظر کنم که این امر صورت گرفته یا خیر. چرا که مستنداتی ندارم. فعلا ما اولویت داریم با توجه به اینکه ۷ میلیون نفر چشم انتظار مسکن مهر هستند این پروژه را تمام کنیم و طرف تقاضا را چشم انتظار نگه نداریم".
او در بخش دیگری از این گفت و گو به مسئله بدهی های دولت پرداخته و گفته است: "بدهی پیمانکاران ، یکی از مشکلات عمده اقتصاد ایران است. در وزارتخانه ما حدود ۵ الی ۶ هزار میلیارد تومان پروژه وجود دارد که پروژه های نیمه کاره و در حال اقدام هم به آن اضافه می شود که البته این در تمام وزارتخانه ها وجود دارد فقط هم به پیمانکاران راهی مختص نمی شود. کلا بدهی خرید کالا در دولت بدهی دولت به بانک مرکزی و بدهی بانکها به بانک مرکزی هم هست. یک بار از وزیر اقتصاد درباره حجم کل بدهی های ایران پرسیدم. گفت شاید حجم کل این بدهی ها بالغ بر ۲۰۰ هزار میلیارد تومان باشد که این رقم بسیار بزرگی است. بحث تهاتر بدهی ها با اما و اگر همراه است و اشتباه. یکی از مفسده آمیزترین و ناکارامدترین روشهایی است که بعدها دچار آن می شویم. اصلا پول برای چه ایجاد می شود. پول برای این ایجاد می شود که تهاتر نکنیم وگرنه می شود مثل قدیم که تخم مرغ می دادند و نان می گرفتند، ما هم برویم یک کالایی بدهیم و جنسی بگیریم. اما پول ایجاد شد که شفافیت ایجاد شود. تهاتر محل فساد است و باید در سخت ترین شرایط به سراغ آن رفت".
پیش از این از جنبه های مخرب پروژه مسکن مهر تنها به نقش آن در افزایش نقدینگی و تورم اشاره شده بود، با این حال مدتی قبل و دوران محمود احمدی نژاد، سایت "الف" متعلق به احمد توکلی از وجود فساد در آن خبر داده و نوشته بود: "چند سالی است که از اجرای طرح مسکن مهر در کشور می‌گذرد و متقاضیان آن، که بیشتر اقشار متوسط با درآمد کم‌ هستند، در انتظار دریافت خانه‌ای با امکانات متوسط هستند، اما برخی پیمانکاران و تعاونی های مسکن مهر ظاهرا با زرنگی های خاص خود و بی توجهی مسوولان ذیربط سعی دارند با جمع آوری پولهای مردم و ثروت اندوزی پشت پروژه مسکن مهر پنهان شوند".
حسن روحانی در ماه های اولیه ریاست جمهوری اش به نقش مسکن مهر در افزایش تورم اشاره کرده و گفته بود: "وقتی دولت شروع به بی انضباطی پولی کند بانک مرکزی را مجبور به چاپ پول می‌کند اما این کار از لحاظ شرعی و قانونی مجاز نیست چرا که بلافاصله بر جیب مردم اثرگذار است و قدرت خرید آنها را پایین می آورد.
دیدید که یک تصمیم گیری برای مسکن مهر چه بلایی بر سر کشور آورد، چه طور پول چاپ کردند، هر پولی که در تاریخ ایران چاپ شده بود چهل و چند درصد آن توسط بانک مرکزی چاپ شد، یعنی بانک مرکزی ۴۵ هزار میلیارد چاپ کرد و در اختیار بانک مسکن قرار داد. ما نیز مجبور شدیم این راه را ادامه دهیم و ناچاریم آن را تکمیل کنیم، به خاطر اینکه مردم به دولت اعتماد کردند و این اعتماد نباید از بین می رفت. اثر آن پول چه شد؟ اثر آن پول تورم ۴۰ درصدی و ۴۵ درصدی نقطه به نقطه شد و ما کشور را در این شرایط تحویل گرفتیم".
در همان زمان، سایت "خبرآنلاین" نیز در گزارشی نوشت: "روند استقراض دولت از سیستم بانکی گویای افزایش شدید حجم مطالبات بانکی از دولت طی سالهای اجرای طرح مسکن مهر بوده است. مطالباتی که به خودی خود شاید تورم زا به نظر نرسند ولی زمانی که این مطالبات منجر به افزایش حجم شبه پول (اعتبارات ایجاد شده توسط سیستم بانکی بر مبنای مطالبات از دولت) شود می تواند به خودی خود حجم قابل توجهی از نقدینگی را در فضای اقتصادی تزریق کند و با توجه به آنکه بخش زیادی از طرح های مسکن مهر به نتیجه نرسیده است این نقدینگی در عمل به دنبال خود افزایش تولیدی را به دنبال نداشته و در عمل به بی تعادلی میان حجم پول و میزان عرضه کل دامن زده است".
بر اساس این گزارش، بخش دیگر سخنان آخوندی درباره بدهی های دولت ایران به بانک مرکزی بود که تا پیش از این از سوی هیچ مقام بلندپایه ای در دولت مورد اشاره قرار نگرفته بود.
در تیرماه گذشته اما، خبرگزاری ایسنا در این گزارش یک دهم رقم مورد اشاره آخوندی یعنی ۲۰ هزار میلیارد تومان اشاره کرده و آورده بود: "بررسی درصد تغییرات میزان بدهی شرکت‌ها و موسسات دولتی به بانک مرکزی در آخرین آمارها بیانگر کاهش ۱۷ درصدی در آذرماه ۱۳۹۲ نسبت به ماه مشابه سال قبل از آن است. این در حالی است که رقم بدهی این شرکت‌ها و موسسات در تیرماه با رشد ۴۰ درصد به ۱۹ هزار و ۱۷۶ میلیارد تومان رسیده بود که در ادامه با کاهش شتاب رشد بر میزان آن به نسبت کمتری اضافه شد به گونه‌ای که درصد تغییرات این بخش از بدهی‌ها به بانک مرکزی نسبت به ماه مشابه سال قبل از ۴۰ درصد در تیرماه به ۳۴ ممیز ۹ درصد در مرداد، ۲۲ ممیز ۹ درصد در شهریور، ۲۰ ممیز ۵ درصد در مهر، منفی ۱۷ ممیز ۳ درصد در آبان و به منفی ۱۷ درصد در آذر ماه کاهش یافته است. در آخرین محاسبات اعلام شده رقم بدهی بانک ها و موسسات دولتی به بانک مرکزی ۱۹ هزار و ۴۶۳ میلیارد تومان در آذر ماه سال گذشته بوده است".
گفتنیست رقم ۲۰۰ هزار میلیاردی مورد اشاره آخوندی، نزدیک است با رقم معوقات بانکی ۵۷۵ نفری است که لیست آن مدتهاست به قوه قضاییه ارسال شده است.

اظهارنظر عضو کمسیون امنیت ملی: تمدید ماموریت احمد شهید، حاشیه سیاسی مذاکرات هسته‌ای


با اینکه مقامات ارشد جمهوری اسلامی با شدت گذشته به تمدید ماموریت احمد شهید واکنش نشان نداده‌اند، اما نایب رئيس کمسیون امنیت ملی تمدید ماموریت گزارشگر ویژه حقوق‌بشر سازمن ملل را انتخابی با اهدافی کاملا سیاسی خوانده که به گفته او در راستای ایجاد حاشیه سیاسی برای ایران در جریان مذاکرات هسته‌ای با ۵+۱ صورت گرفته است. فعالان حقوق بشر اما می‌گویند این انتخاب نشان از این دارد که بعد از چهارسال هنوز کار احمد شهید در بررسی وضعیت حقوق بشر ایران خاتمه نیافته است.
ماموریت احمد شهید،‌ گزاشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران در شرایطی از سوی سازمان ملل تمدید شده که قدرت‌های سیاسی با مقامات جمهوری اسلامی در لوزان سویس در حال دست یابی به توافقی پیرامون مساله هسته‌ای ایران هستند.
ماموریت آقای شهید، روز جمعه ۷ فروردین ماه با تصویب قطعنامه‌ای از سوی شورای حقوق‌بشر سازمان ملل برای چهارمین سال پیاپی به مدت یک سال تمدید شد.
انتخاب گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران امسال با ۲۰ رأی موافق، ۱۱ رأی مخالف و ۱۶ رأی ممتنع صورت گرفته است.
کشورهایی مانند چین، روسیه، پاکستان، ونزوئلا و کوبا از جمله کشورهایی هستند که به قطعنامه تمدید ماموریت احمد شهید رای منفی داده‌اند.
احمد شهید از سال ۲۰۱۱ از سوی سازمان ملل به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران انتخاب شده است. برغم درخواست‌های مکرر احمد شهید، مقامات جمهوری اسلامی در چهار سال گذشته اجازه ورود او به ایران را نداده‌اند.
در آبان ماه گذشته هادی صادقی، معاون فرهنگی قوه قضاییه با انتقاد از عملکرد احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران اعلام کرد که جمهوری اسلامی با ورود دو گزارشگر تخصصی درسال آینده میلادی به ایران موافقت کرده است.
آنزمان عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و رئیس فدراسیون بین‌المللی جوامع حقوق‌بشر به روز موافقت قوه قضاییه با ورود این دو گزارشگر را "فریبکارانه" خونده و گفته بود مقامات قضایی برای جلوگیری از تمدید ماموریت احمد شهید و تصویب قطعنامه جدید علیه ایران با درخواست سازمان ملل در این دو مورد موافقت کرده‌اند.
در ده سال گذشته مقامات جمهوری اسلامی به هیچ یک از گزارشگران موضوعی و ویژه حقوق بشر سازمان ملل اجازه ورود به ایران نداده‌اند.
آقای شهید از آغاز فعالیت تا کنون در گزارش‌های مختلفی موارد نقض فاحش حقوق بشر مانند اعدام، شکنجه، سرکوب آزادی بیان، حبس خودسرانه مدافعان حقوق بشر و مخالفان را محکوم کرده است.
مقامات جمهوری اسلامی علیرغم ممانعت از ورود احمد شهید به ایران گزارش‌های او را بی اساس و مغرضانه می‌خوانند.

"تصور می‌کنند باج سیاسی می‌دهیم"
به گزارش سایت جمهوریت محمدرضا سجادی، سفیر ایران در شورای حقوق بشر، تصمیم این شورا برای انتخاب مجدد احمد شهید را محکوم کرده و آن را “مخدوش” خوانده است.
در واکنش به انتخاب گزارشگر ویژه منصور حقیقت پور، نایب رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفته که "به نظر می‌رسد این انتخاب با اهداف کاملا سیاسی و در راستای ایجاد حاشیه سیاسی برای ایران در جریان مذاکرات هسته‌ای با ۵+۱ است."
او گفته است: "جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکره تنها در مورد مسائل هسته‌ای مذاکره می‌کند و قرار هم نیست برخی تصور کنند برای رسیدن به توافق هسته‌ای به کسی یا کشوری که تنها هدفش تخریب آرمان‌های انقلاب اسلامی است باج سیاسی می‌دهیم.”
مرضیه افخم، سخنگوی وزارت خارجه نیز در اسفندماه گذشته در واکنش به گزارش سالانه احمد شهید گفته بود: "کاملاً عیان شده است که بحث حقوق بشر موضوعی کاملاً سیاسی است و تقریباً متأسفانه در حال خارج شدن از سازوکارهای حقوق بشری است و اراده‌ای فراتر از مباحث حقوق بشری مسأله نقض حقوق بشر در ایران را دنبال می‌کند."
او همچنین برای نخستین بار در سطوح بالا افشا کرده بود که "دیدارهایی در سطح نمایندگی‌های ما و هیأت‌هایی که به ژنو و نیویورک سفر داشتند با احمد شهید برگزار شده" است.
به گفته افخم در این دیدار "دیدگاه‌ها صریحاً‌ به ایشان ابراز شده بود و انواع مصاحبه‌ها و مستندات غیرواقعی که ایشان ارائه کرده‌اند مورد نقد قرار گرفته است و مباحث و مستندات مربوط نیز ارائه شده است."

پیام روشن است کار هنوز خاتمه نیافته
در واکنشی دیگر به تمدید ماموریت احمد شهید، هادی قائمی، مدیر کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفته است: "اگر اساسی‌ترین حقوق و آزادیها مرتبا در ایران نقض نمی‌شدند، اجماع در خصوص نیاز به نظارت یک مقام بین‌المللی بر وضعیت حقوق بشر در کشور بوجود نمی‌آمد."
او همچنین در مورد تصمیم شورای حقوق بشر سازمان ملل "پیام این رای رسا و روشن است: چهارسال پس از شروع این ماموریت، کار دکتر شهید هنوز خاتمه نیافته‌است."

وضعیت وخیم سراج میردامادی در زندان


حسین میردامادی از حرکت ترکش باقی مانده از چنگ ایران و عراق در بدن سراج الدین میردامادی و نیاز این روزنامه نگار و فعال سیاسی به جراحی خبر داده و می گوید که تاکنون اقدامی در این راستا صورت نگرفته و تقاضا و پی گیری خانواده او برای مرخصی و انجام جراحی نتیجه ای نداشته است.
او می گوید که در پاسخ به پی گیری ها به آنها گفته شده که صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه بخشنامه داده که به زندانیان سیاسی، مرخصی داده نشود.
سید سراج الدین میردامادی، روزنامه نگار، فعال سیاسی اصلاح طلب، عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و معاون ستاد انتخاباتی وزارت کشور در دولت سید محمد خاتمی است. او که پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ از فرانسه به ایران بازگشته بود، پس از بازجویی های مکرر روز شنبه، ۱۸ اردیبهشت سال گذشته بازداشت و به تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی متهم شد.
آقای میردامادی به ۳ سال حبس تعزیری و ۲ سال ممنوع الخروجی محکوم شده و در حال حاضر در حال سپری کردم محکومیت خود در زندان است. این فعال سیاسی که جانباز جنگ ایران و عراق است به گفته خانواده اش وضعیت جسمانی خوبی ندارد.
حسین میردامادی، پدر سراج میردامادی و دایی آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی در مصاحبه با روز درباره وضعیت فرزندش توضیح می دهد: سراج یک ترکش درشت در گردنش دارد که خیلی جای حساسی است، نزدیک نخاع است، ترکشی که از زمان جنگ باقی مانده و قبلا پایین تر بود ولی حرکت کرده و آمده بالا و خیلی وضعیت خطرناکی است اما متاسفانه هیچ توجهی نمی شود. فقط هم سراج نیست از مصطفی تاج زاده تا محسن میردامادی و سایر زندانیان سیاسی همه در چنین وضعیتی هستند هر کدام مشکلاتی دارند که هیچ توجهی نمی شود و آقایان به جای اجرای قانون و آئین نامه زندان هاُ لج و لجبازی می کنند.
او می افزاید: ما تقاضای مرخصی کردیم که ببریم بیمارستان و جراحی کنیم که موافقت نکردند گفتند لاریجانی بخشنامه داده که به زندانیان سیاسی مرخصی ندهیم. در حالیکه سراج می گوید اخیرا برای ایام عید هرچی مجرم اقتصادی و کلاهبردار و آدم خلاف بوده بدون اینکه خودشان درخواست کرده باشند مرخصی داده اند اما برای بچه های سیاسی نه. این وضعیت مملکت ماست کاری از دست ما بر نمی آید، دردمان را فقط به خدا می توانیم بگوییم وکسی نیست اینجا که حرف ما را بشنود و کمکی کند. 
آقای میردامادی به اعزام فرزندش از زندان به بیمارستان اشاره می کند و توضیح می دهد: خودشان تاکنون ۲ بار سراج را بدون هماهنگی برده اند بیمارستان، یک بار شهدای تجریش و یک بار هم بیمارستان امام که هر ۲ بار هم بدون اینکه کاری صورت بگیرد و حتی معاینه ای بشود به زندان برگردانده اند. حالا هم می گویند هفدهم باز می برند و ما امیدوار هستیم این بار واقعا مثل دفعات پیش رفتار نکنند. هماهنگی کنند و بگذارند درمان صورت بگیرد او نیاز به جراحی دارد. 
پدر سراح الدین میردامادی می گوید: با دستنبد و سرباز می فرستند بیمارستان از این اتاق به آن اتاق و جلوی مردم اینقدر سراج ناراحت می شود از این وضعیت، خب چرا اینکار را می کنند؟ از آن طرف جایی که ۱۸۰ نفر ظرفیت دارد ۴۴۰ نفر را ریخته اند در شرایط غیرانسانی واقعا، اینها ظلم است. الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم، این ممکلت با ظلم نمی ماند و اینها دشمن انقلاب هستند با این کارها به انقلاب دارند صدمه می زنند وقتی بچه جوانی را، محسن رحمانی را به جرم بلند کردن عکس میرحسین موسوی به ۷ سال زندان محکوم می کنند و می برند زندان، به چه کسی دارند خدمت می کنند؟ این کجای عدالت اسلامی است؟ یکی دو تا که نیستند ساجده عرب سرخی را ببینید، بقیه بچه های سیاسی را ببینید اینها چه جرمی داشتند؟ جز دلسوزی برای کشور و انتقاد؟ عجیب است در چنین وضعیتی روحانی هم هیچ کاری نمی کند. در حالی سکوت کرده که خودش این بچه ها را دعوت کرد که به کشور برگردند.
او با اشاره به انتقادات و مصاحبه های سراج الدین میردامادی می گوید: باید به خاطر شجاعتی که داشته و مصاحبه های منطقی و معقول و انتقادهای سازنده ای که کرده او را تشویق کنند نه اینکه بیندازند زندان. آن هم جایی که اصلا جایی برای خوابیدن نیست و توی راهرو می خوابد توی سرما و وضعیت آنجا. این بچه ها مریض اند سراج جانباز است برای این کشور جان اش را کف دست اش گرفته و رفته جبهه و ترکش هم از همین است در بدن اش که مانده. با او چنین رفتاری می کنند. چرا؟ شما مصاحبه ها و انتقادهای سراج را بیینید یکبار درباره محمدرضا رحیمی بوده که الان خودشان زندانی اش کرده اند بعد درباره محمود احمدی نژاد بوده که الان خودشان بدتر از سراج و دیگران او را نقد می کنند. سراج هر چی گفته به واقعیت پیوسته و حالا کجاست؟ توی زندان. ما به چه کسی این دردها را بگوییم؟
حسین میردامادی می افزاید: حتی رسانه ای اینجا نیست که صدای ما را بشنود درد ما را بشنود و بنویسد بعد به سراج می گویند چرا پدرت با رسانه های خارج از کشور مصاحبه کرده. چه بکنیم؟ باز خدا پدر شما را بیامرزد که تماس می گیرید و جویای حال ما و وضعیت سراج هستید. آیه ۱۹۸ سوره نسا می گوید خداوند افشاگری و بدگویی را دوست ندارد مگر اینکه ظلم باشد. این متن قرآن است. به ما ظلم شده و به قران عمل می کنیم بعد می گویند چرا مصاحبه کردید. یک جانباز را گرفته اند، زندانی کرده اند، زن و بچه اش را آواره کرده اند و چه ظلمی بالاتر از این؟ من واقعا تعجب می کنم از مراجع تقلید که چرا سکوت کرده اند؟ چرا نمی گویند خلاف شرع است؟ چرا نمی گویند این بچه ها به انقلاب خدمت کرده اند و آقایان به اسم اسلام و انقلاب تیشه به ریشه اسلام و انقلاب می زنند؟ اینها دوست نادان هم نیستند بلکه خود دشمن هستند دشمن انقلاب هستند و با اینکارها مردم را نسبت به انقلاب بدبین می کنند، بیایید یک رفراندوم بگذارید ببینید چند درصد مردم از عملکرد شما راضی هستند و چند درصد ناراحت؟ با دیکتاتوری و خفقان که نمی شود کشور اداره کرد. 
پدر سراج الدین میردامادی سپس با اشاره به مخالفت با مرخصی و جراحی این روزنامه نگار و فعال سیاسی می گوید: وثیقه گذاشته ایم گفتیم مرخصی بدهید بیاید جراحی کند و برگردد زندان، قبول نکردند آخر این چه وضعی است که رئیس قوه قضائیه اش بخشنامه میدهد نقض قانون می کند و می گوید مرخصی ندهید. چرا باید اینطور برخورد کنند؟ ما حتی تقاضا کردیم زندان اش را عوض کنند اصلا توجهی نکردند با دزد کشتی در سومالی و قاچاقچی و مفسد اقتصادی انداخته اند یک جا و جز سراج و ۲ - ۳ نفر دیگر بقیه همین هستند. بی گناه ترین شان همین سراج و بچه های سیاسی هستند که از هر حقوقی هم محروم هستند درحالیکه جز خدمت هیچ کار دیگری نکرده اند حالا نه جای خواب به او داده اند حتی در همان زندان و نه مرخصی می دهند و نه درمانی در وضعیت خطرناکش است. این کجای اسلام است؟ 
او با ابراز نگرانی از وضعیت سراج میردامادی می گوید: ما واقعا نگران ترکشی که در گردن سراج است هستیم. پاهای او در فرانسه عمل شد و فرانسوی ها که ادعای اسلام و .. ندارند و مسلمان نیستند تا فهمیدند مجروج جنگی است چقدر خوب کمک کردند اینجا اما در این مملکت اسلامی با جانباز جنگ چنان بدرفتاری می کنند که انگار دشمن است. واقعا اینها کی هستند؟ اینها را چه کسی روی کار آورده؟ این چه دستگاه قضایی است که ما داریم؟ آخر اسلام به ظلم سازگار است؟ چند قاضی مثل صلواتی گذاشته اند آنجا و چند عنوان تراشیده اند برای روزنامه نگاران، مثل نشراکاذیب و تبانی و اقدام علیه امنیت و نظام و .. و با این عناوین هر کاری دلشان می خواهد می کنند بدون اینکه شعورشان برسد این عنوان ها تطابقی ندارد. این اسلام است؟ کجا می خواهند برسند و بروند؟ این وضعیت تا کجا می تواند ادامه یابد آخر.. 

انتقال کاوان محمد پور به اداره اطلاعات ارومیه



کاوان محمدپور روزنامه نگار سردشتى به اداره اطلاعات ارومیه منتقل شد.
Kavan mohammadpur
به گزارش خبرگزارى هرانا، ارگان خبرى مجموعه فعالین حقوق بشر در ایران، کاوان محمدپور که حدود یک ماه پیش در شهر مهاباد بازداشت شده بود، به اداره اطلاعات ارومیه منتقل شد.
هنوز از اتهامات و دلایل بازداشت این روزنامه نگار ٢٨ ساله کرد اطلاع دقیقى در دست نیست.
کاوان محمدپور دانشجوى جامعه شناسى دانشگاه پیام نور مهاباد و دبیر سرویس اجتماعى دوهفته‌‌نامه جامعه کردستان و دبیر بخش ادبى مجله ٧ تیر سردشت است.
بنابر گزارش هاى رسیده این روزنامه نگار با روزنامه هاى شرق و ابتکار نیز همکارى داشته است.

۱۳۹۴ فروردین ۱۰, دوشنبه

لغو مرخصی ها، اعدام های بیشتر سال سخت زندانیان سیاسی


دولت حسن روحانی که با وعده رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی ـ از محوری ترین شعارهای انتخاباتی او-ـ روی کار آمده بود، در دومین سال فعالیت خود نیز نتوانست کاری  در این زمینه بکند و در شرایطی که همه توجه و تلاش دولت معطوف به سیاست خارجی و انرژی هسته ای بود، زندانیان سیاسی و خانواده های آنها سالی سخت را پشت سر گذاشتند؛ سالی که با لغو مرخصی های نوروزی و احضار زندانیانی که در مرخصی بودند آغاز شده بود در روزهای آخر سال نیز با احضار گسترده فعالان مدنی و سیاسی و به زندان فراخواندن همه کسانی که حکم محکومیت دارند یا در مرخصی استعلاجی به سر می برند به پایان رسید.اعدام های سیاسی هم که از سال قبل افزایش یافته بود رو به فزونی گذاشت، در وضعیت حصر هیچ تغییر مثبتی ایجاد نشد و تنها به بحث و جدل رسانه ای محدود ماند.
محرومیت از مرخصی، محرومیت از درمان و صدور احکام محکومیت جدید برای زندانیانی که روزهای پایانی زندان خود را پشت سر می گذاشتند در این سال تا بدانجا پیش رفت که خانواده های زندانیان سیاسی اعلام کردند شرایط این زندانیان پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی بدتر شده و هرچه هم می گذرد بدتر می شود و زندانیان سیاسی تقاص رای مردم را می پردازند.
برخی از خانواده های زندانیان سیاسی هم از بدتر شدن وضعیت نسبت به ۴سال پیش سخن گفتند.
حسن روحانی در دوران تبلیغات انتخاباتی وعده هایی مبنی بر آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از رهبران جنبش سبز داده بود. اودر زمان تبلیغات انتخاباتی در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف و در پاسخ به آنها گفته بود: "به نظر من مشکل نیست شرایطی را در یک سال آینده بشود فراهم کرد که نه تنها آن‌هایی که در حصرند آزاد شوند بلکه حتی آن‌هایی که به خاطر سال ۸۸ در زندان هستند هم آزاد شوند".
در دومین سال ریاست جمهوری او اما سیدمحمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران ممنوع السخن، ممنوع البیان و ممنوع الخروج شد و براساس اعلام سخنگوی قوه قضائیه، رسانه ها از انتشار هرگونه مطلب یا تصویری درباره اومنع شدند. مساله ای که واکنش های زیادی به دنبال داشت اما تنها کسی که واکنشی نشان نداد حسن روحانی بود؛ رئیس جمهوری که آرای انتخاباتی اش را مدیون سیدمحمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی بود.سخنگوی قوه قضائیه هم مسئولیت ممنوعیت خاتمی را متوجه شورای عالی امنیت ملی کرد که ریاست آن با حسن روحانی است.
در این سال در حالی که اسیدپاشان بر روی زنان در اصفهان آزادانه می گردند فعالان مدنی تهدید و بازداشت شدند؛ مهدیه گلرو یکی از این فعالان مدنی بود که برای اعتراض نسبت به اسیدپاشی ها مقابل مجلس شورای اسلامی رفت، ۴ آبان بازداشت شد و پس از ۹۴ روز با قرار وثیقه ۷۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. بهروز ملموس باف، مستندساز اصفهانی هم بازداشت و قربانی سناریویی شد که نیروهای امنیتی برای او و معترضان به اسیدپاشی نوشته بودند؛ لباس زنانه تن او کردند و عکس هایش را در خبرگزاری فارس به عنوان فردی مشکوک منتشر کردند که در جریان مسائل اصفهان با آرایش و لباس زنانه به تحریک افراد به بهانه اسیدپاشی می پرداخت. او نیز با قرار وثیقه آزاد شد، همچنان که آریا جعفری، عکاس خبرگزاری ایسنا و دیگر خبرنگاران این خبرگزاری در اصفهان که بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شدند.
اما آن دسته از زندانیان سیاسی هم که آزاد شده بودند در بیرون از زندان امنیت شان در خطر بود؛ عبدالله مومنی، فعال دانشجویی سرشناس ایرانی و سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) که از تیر ۸۸ در زندان به سر می برد با پایان محکومیت اش آزاد شد اما در مقابل منزل مسکونی اش از سوی دو موتورسوار ناشناس با قمه مورد حمله قرار گرفت. همسرش اعلام کرد که این بار اول نبوده که پس از آزادی این فعال دانشجویی مورد حمله قرار گرفته.
حصر
اندک امیدهای باقی مانده نسبت به رفع حصر یا گشایشی در وضعیت میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی، رهبران جنبش سبز که از ۲۵ بهمن ۸۹ در حصر و زندان خانگی به سر می‌برند در دومین سال ریاست جمهوری حسن روحانی هم راه به جایی نبرد. سال ۹۳ برای رهبران زندانی در حصر در شرایطی آغاز شد که در هفته‌های پایانی سال ۹۲ میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در جریان دیدار با احترام السادات نواب صفوی، چند دقیقه ای با جمعی از معلمان و خانواده های زندانیان سیاسی دیدار کردند. دیداری غیرمترقبه از زمان آغاز حصر که تنها با اعضای خانواده خود، آن هم با شرایط امنیتی و محدودیت های خاص ملاقات داشتند.
پس از آن بود که سخت گیری ها و محدودیت ها نسبت به آنها بیشتر شد؛ محدودیت هایی که شامل ملاقات و نحوه ملاقات آنها با اعضای خانواده شان نیز می شد.میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی با توجه به شرایط خاصی که در آن قرار دارند دچار مشکلات زیاد جسمانی شدند تا جایی که مهدی کروبی در بیمارستان تحت جراحی قرار گرفت، میرحسین موسوی در بیمارستان قلب تهران بستری شد و از وضعیت جسمانی زهرا رهنورد هم خبرهایی منتشر شد. در مقابل اما اعضای خانواده های آنها بارها اعلام کردند که بر حقوق مردم و عهدی که با مردم بسته اند، ایستاده اند و از مواضع خود هیچ گاه کوتاه نخواهند آمد.
در چنین شرایطی اما هیچ اقدام عملی از سوی دولت برای ایجاد گشایشی در وضعیت رهبران جنبش سبز یا رفع حصر آنها صورت نگرفت و خانواده مهدی کروبی اعلام کردند که هیچ تماسی از سوی دولت یا دولتمردان در خصوص حصر و وضعیت پدرشان با آنها گرفته نشده است.
 اما دروغ ها و اتهامات نسبت به آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی، رئیس سابق مجلس و همچنین خانم رهنورد از سوی تریبون های رسمی و حکومتی ادامه یافت. حصر انکار شد و مدعی شدند که آنها در شمال ویلا دارند و شمال می روند و.. ادعایی که از سوی خانواده های آنها تکذیب شد.

اعدام
اعدام های سیاسی که از سال ۹۲ رو به افزایش گذاشته بود در سال ۹۳ از سال قبل فرا‌تر رفت. اما در شرایطی که براساس قانون مجازات جدید که به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده محاربه تعریف دقیق تری به خود گرفته، زندانیانی که سال ۹۳ اعدام شدند براساس قانون مجازات اسلامی جدید محارب نبودند.
از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ یکی از این زندانیان است که خرداد ۹۳ اعدام شد. ماه پایانی ۹۳ یعنی اسفند ماه اما از نظر اعدام زندانیان سیاسی رکورددار شد. سامان نسیم، یونس آقایان، حبیب‌الله افشاری وعلی افشاری، سیروان نژاوی و ابراهیم شاپوری اعدام شدند هرچند مقامات رسمی اعدام آنها را تایید نکردند اما پس از خارج کردن آنها از بند ۱۲ زندان مرکزی ارومیه هیچ خبری از سرنوشت شان نیست. پیش از آن وکلای شان از انتقال آنها برای اجرای حکم اعدام خبر داده بودند.
حامد احمدی، کمال ملایی، جهانگیر و جمشید دهقانی، هادی حسینی و صدیق محمدی ۶ زندانی سیاسی کرد نیز بامداد چهارشنبه ۱۳ اسفند ماه در زندان رجایی شهر اعدام شدند. خانواده هایشان اعلام کردند که در آخرین ملاقات آنها را با دست و پاهایی زنجیر شده و در قفسی آهنین دیده اند.

زندان
اولین ماه سال ۹۳ با یورش گارد ویژه و نیروهای لباس شخصی به بند ۳۵۰ زندان اوین همراه بود. زندانیان سیاسی این بند به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، شاهرگ امید بهروزی قطع شد، سر اکبر امینی شکست، سایر زندانیان نیز دست و یا پای شان شکست و دچار جراحت های سنگین شدند. مسئولین زندان که ابتدا هرگونه حمله و ضرب و شتمی را تکذیب می کردند به مرور توپ را به زمین زندانیان انداختند و آنها را مقصر این واقعه معرفی کردند. خانواده های زندانیان سیاسی برای دادخواهی به مجلس شورای اسلامی و نهاد ریاست جمهوری رفتند، مقابل دادستانی تجمع کردند و در نهایت اسماعیلی، رئیس سازمان زندان ها برکنار اما با ترفیع مقام به سمت ریاست دادگستری استان تهران رسید در مقابل زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین بودند که به سلول های انفرادی منتقل و ممنوع الملاقات شدند دست به اعتصاب غذا زدند و اعضای خانواده های شان تهدید و بازداشتشدند.
با گذشت بیش از ۱۱ ماه هنوز نتیجه تحقیقات هیاتی که دولت اعلام کرده بود برای بررسی واقعه ۲۸ فروردین بند ۳۵۰ اوین تشکیل شده، اعلام نشد. این در حالی است که زندانیان سیاسی این بند اکثرا به زندان رجایی شهر یا بند ۸ قرنطینه این زندان تبعید شده اند.
در زندان رجایی شهر، همزمان با پایان یافتن حکم محکومیت اش و مصطفی تاج زاده در زندان اوین در آستانه اتمام محکومیت زندان اش با احکام محکومیت جدید مواجه شدند و محمدرضا پورشجری پس از آزادی از زندان مجددا بازداشت و محکوم به زندان و تبعید شد. ارژنگ داوودی دیگر زندانی سیاسی اما با پایان یافتن محکومیت زندان اش به اعدام محکوم شد.
در این سال هم عبدالفتاح سلطانی، وکیل و حقوقدان سرشناس ایرانی از اعزام به بیمارستان و امکان درمان بازماند و پی گیری های خانواده او برای مرخصی استعلاجی یا درمان این زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین راه به جایی نبرد. ابوالفضل قدیانی از مسن ترین زندانیان سیاسی ایران که بیش از ۲ سال بود از زندان به بیمارستان منتقل شده بود در روزهای پایانی سال با توقف یک ماهه حکم به مرخصی آمد و حسین رونقی ملکی که پس از عید فطر با توقف دو ماهه حکم آزاد شده و به گفته خانواده اش مشمول عفو عید فطر رهبر جمهوری اسلامی بود به زندان بازگردانده شد.
، روزنامه نگار زندانی که پس از رد کردن سکته قلبی به بیمارستان منتقل شده بود در شرایطی که پزشکان هنوز بیماری و مشکل او را که منجر به لمس و بی حس شدن دست و پایش شده تشخیص نداده اند به زندان بازگردانده شد.
از تلخ ترین وقایع سال ۹۳ اما تصادف و جان باختن مادر یک زندانی سیاسی پس از ملاقات با او بود. طوبی سطلانی، مادر محسن قشقایی زاده که پس از تصادف به عنوان مجهول الهویه دفن شد.
در این سال روزنامه نگاران دیگری هم به جمع روزنامه نگاران زندانی اضافه شدند، در حالی که حسن روحانی در مصاحبه با تلویزیون سی ان ان مدعی شد در ایران روزنامه نگار زندانی نداریم. سوال خانواده های روزنامه نگاران زندانی هم بی پاسخ ماند که اگر روزنامه نگار زندانی نداریم چطور وعده آزادی شان را دادید؟
 ماشالله شمس الواعظین احضار و بازجویی شد، سراج الدین میردامادی، ریحانه طباطبایی، حسین نورانی نژاد، ساجده عرب سرخی و صبا آذرپیک به تناوب بازداشت شدند. ریحانه طباطبایی پس از سپری کردن محکومیت خود آزادشد، صبا آذرپیک با قرار وثیقه و اما ساجده عرب سرخی همچنان در حال سپری کردن محکومیت زندان خود است. سراج الدین میردامادی محکومیت ۶ ساله زندان گرفت و در زندان ماند.حسین نورانی نژاد به ۶ سال زندان محکوم شد و در حال حاضر با قرار وثیقه آزاد است.
میردامادی و نورانی نژاد از جمله روزنامه نگاران و فعالانی بودند که پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی و دعوت اوو دولت اش برای بازگشت ایرانیان به کشور به ایران بازگشتند. عبدالحسین هراتی، مشاور سابق رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و سرپرست سابق اداره کل اسناد و مدارک دانشگاه آزاد اسلامی هم همچون آنها پس از بازگشت به کشور بازداشت شد. معصومه قلی زاده، فعال دانشجویی هم از دیگر کسانی بود که پس از بازگشت به کشور بازداشت شد.
اما زندانیان سیاسی که آزاد شدند صدای دیگر زندانیان گمنامی شدند که در زندان همچنان به سر می برند. بهمن احمدی امویی، روزنامه نگاری که با پایان یافتن محکومیت اش آزاد شده بود از زندانیان گمنام زندان های اوین و رجایی شهر گفت. نگار حائری که با وثیقه ۲ میلیارد تومانی آزاد شده از شرایط وخیم زندان قرچک ورامین و زندانیان زن این زندان سخن گفت و غنچه قوامی هم که با قرار وثیقه آزاد شده درباره زندان قرچک ورامین مقاله نوشت. همزمان آتنا فرقدانی که با قرار وثیقه آزاد شده بود پس از افشاگری درباره زندان و آنچه بر خود او رفته بود بار دیگر بازداشت شد.
در سال ۹۳ وضعیت شهروندان امریکایی –ـ ایرانی که در زندان های ایران زندانی هستند تغییری نکرد. سعید عابدینی، امید کوکبی، امیر حکمتی و جیسون رضائیان همچنان در زندان ماندند و در حالی که دیوان عالی کشور حکم امید کوکبی را نقض کرده بود، این حکم بار دیگر تایید شد.
در این سال سهیل عربی، عکاس ۳۰ ساله  به دلیل نوشته های فیسبوکش متهم به سب النبی و محکوم به اعدم شد. محمدعلی طاهری بنیانگذار عرفان حلقه همچنان در زندان ماند، زینب جلالیان از زندان کرمانشاه به زندان خوی، نزدیک محل سکونت اش منتقل شد اما وکیل اش اعلام کرد که قطره چشم او در اختیارش قرار داده نمی شود، بعد از ۷ سال همچنان بدون مرخصی در زندان است و برای مصاحبه تلویزیونی تحت فشار است. بهاره هدایت هم که از روی تخت بیمارستان به زندان بازگردانده شده بود برای نوروز امکان مرخصی نیافت و اعلام شد که معاون دادستانی در زندان اوین به او گفته است اینقدر در زندان می مانی تا بهاره هدایت درونش بمیرد.
سال ۹۳ اما سال بازداشت های مکرر نسرین ستوده، نرگس محمدی و محمد نوری زاد بود. نسرین ستوده که از 4 ماه و نیم پیش در مقابل ساختمان کانون وکلا و در اعتراض به حکم محرومیت از وکالت ۳ ساله اش دست به اعتصاب زده در این سال ۳ بار بازداشت و بازجویی شد. نرگس محمدی و محمد نوری زاد هم بارها بازداشت و تحت بازجویی قرار گرفته و آزاد شده اند.
سال ۹۳ در حالی به پایان می رسد که جمهوری اسلامی هیچ آماری از تعداد زندانیان سیاسی در ایران تاکنون ارائه نداده، امسال نیز هیچ توضیحی درباره سرنوشت سعید زینالی ارائه ندادند و زندانیان بهائی هم همچنان در زندان ماندند تنها فاران حسامی بود که ۳ روز مانده به پایان سال برای چهار روز به مرخصی آمد.