۱۳۹۳ مرداد ۹, پنجشنبه

گزارش ال اکونومیستا از تبعیض جنسیتی تفکیک نیمکت پارک ها در ایران


مسؤولان حکومت تهران درحال مطالعه امکان تفکیک نیمکت پارک ها هستند تا زنان و مردان جوان نتوانند با یکدیگر روی یک نیمکت بنشینند. این رویکرد محدود کننده دیگری است که از اصول و آرمان های اسلامی ریشه می گیرد. این درحالی است که زنان ایرانی حجاب خود را در فیس بوک برمی دارند.
میثم امرودی، مشاور شهردار و قائم مقام معاونت اجتماعی شهرداری تهران، دراین خصوص اعلام کرد که این طرح درحال بررسی است تا دختران و پسران نتوانند بر روی نیمکت "خیلی نزدیک" به یکدیگر بنشینند.
یکی دیگر از پیشنهادات او این است که یک میز کوچک در وسط نیمکت های عمومی گذاشته شود تا "فاصله مناسب" تضمین شود.
هفته گذشته این خبر منتشر شد که شهرداری پایتخت ایران طرح هایی را در دست بررسی دارد تا کارگران شهرداری از یکدیگر تفکیک شوند و کارمندان زن و مرد نتوانند با یکدیگر در یک دفتر کار کنند.
درحالی که این تدابیر در دست بررسی قرار دارد، گروه های تندرو از مسؤولان خواسته اند که پوشش اسلامی زنان در خیابان ها را هرچه شدیدتر به مرحله اجرا بگذارند.
براساس قوانین تصویب شده در ایران، زنان باید بدن خود را، ازجمله بازوان، پاها، موها و گردن، به طور کامل بپوشانند.
ولی بسیاری از زنان، به ویژه زنان جوان ساکن شهرهای بزرگ، مانند تهران یا اصفهان، آستین ها و مانتوهای بلند را کوتاه کرده اند و تنها یک سوم موهای خود را با پارچه ای که اغلب نیز می افتد می پوشانند.
بیش از یک سال است که رییس جمهور ایران، حسن روحانی، با وعده هایی برای برقراری آزادی های اجتماعی بیشتر به قدرت رسیده، ولی به دلیل مخالفت برخی از شخصیت های مذهبی و محافل محافظه کار نتوانسته بسیاری از این وعده ها را برآورده سازد.

گزارش گاردین از وضعیت خبرنگاران زندانی تلاش برای آزادی خبرنگار


ایران تحت فشار گسترده ای قرار دارد تا خبرنگار واشنگتن پست را آزاد کند. او به عنوان آخرین اقدام جمهوری اسلامی علیه آزادی مطبوعات، دستگیر شد. جیسون رضائیان که ملیت دوگانه ایرانی- آمریکایی دارد روز ۲۲ ژوئیه به همراه همسرش یگانه صالحی که او نیز روزنامه نگار است دستگیر شد. نیروهای امنیتی ایران به خانه آنها ریختند و لپ تاپ و مدارکشان را ضبط کردند. یک زوج آمریکایی دیگر که یکی از آنها عکاس خبری بود، به همراه این دو دستگیر شدند.
واشنگتن پست نوشت: "از زمان دستگیری، خانواده هایشان وموسسه واشنگتن پست هیچ خبری از آنها ندارند. اگرچه دادستان روز جمعه اعلام کرد که این افراد بازداشت شده اند."
طبق برخی از گزارش ها شوهر زوج آمریکایی که به همراه رضائیان دستگیر شده بود، روز چهارشنبه آزاد شده است. اگرچه این گزارش هنوز تایید نشده نیست.
وزارت اطلاعات ایران و قوه قضائیه که جدا از دولت عمل می کنند، با وجود وعده های دولت مبنی بر میانه روی، دست از سرکوب خبرنگاران برنداشته اند.
حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، که بر سر برخی قوانین اجتماعی با تندرو ها مقابله می کند در مورد دستگیری رضائیان و ده ها روزنامه نگار ایرانی، از جمله مرضیه رسولی و صبا آذرپیک، که در ماه های اخیربه حبس افتاده اند، سکوت کرده است.
هادی قائمی، از کمپین حقوق بشر ایران می گوید: "دستگیری جیسون رضائیان و بگانه صالحی و عکاس خبری نشاندهنده بدتر شدن وضعیت خبرنگاران در دو ماه اخیر است. گزارشگران از وزارت ارشاد دولت روحانی مجوز کار و کارت خبرنگاری می گیرند و آنها باید امنیت خبرنگاران را تامین کنند."
رضائیان قبل از دستگیری در وین در مورد مذاکرات اتمی گزارش تهیه می کرد. مقامات آمریکایی، از جمله وندی شرمن، مذاکره کننده ارشد آمریکا خواستار آزادی فوری رضائیان و همکارانش شدند.
روز سه شنبه،مری مادر رضائیان، کلیپی منتشر کرد و از مقامات ایران خواست که فرزند و عروسش را که در تهران کار می کردند آزاد کنند.
مادر رضائیان گفت: "چند روز گذشته است و آنها همچنان بدون هیچ اتهامی در بازداشت بسر می برند. من نمی دانم پسر و عروسم کجا هستند."
او گفت رضائیان که در کالیفرنیا بزرگ شده است عاشق ایران است و ما را تشویق می کرد که از ایران دیدن کنیم. او گفت که بشدت نگران سلامتی فرزندش است که برای فشار خون بالا دارو مصرف می کند.
ایران تابعیت دوگانه را قبول ندارد و رضائیان را بعنوان یک ایرانی دستگیر کرده است. کمیته حمایت از خبرنگاران که در نیویورک است و ایران را بعنوان بدترین کشور برای روزنامه نگاران رده بندی کرده است، از تهران خواسته است تا وضعیتش را بهبود بدهد.
این کمیته گفته است: "ما تلاش می کنیم تا کسانی که دستگیر شده اند و علت دستگیری شان را مشخص کنیم. اما اخیرا مقامات ایرانی توضیح مشخصی نمی دهند.اگر مسئولان دستگیری ها جلو بیایند و در مورد علت این دستگیری ها توضیح بدهند، از این سردرگمی بیرون می آییم. از آن بهتر این است که آنها را آزاد کنند."
در ادامه آمده است: "ما دولت ایران را مسئول سلامتی همه خبرنگاران می دانیم که از سرکوب های سال ۲۰۰۹ تعداشان به ده ها نفر می رسد."
این کمیته اسامی خبرنگاران زندانی را منتشر کرده است که شامل صبا آذرپیک، خبرنگاری که از زمان دستگیری در انفرادی بسر می برد و سراج الدین میردامادی که هفته گذشته به شش سال زندان محکوم شد، می شود.
طبق گزارش سازمان خبرنگاران بدون مرز، ایران برزگ تری زندان خبرنگاران و وبلاگ نویسان جهان است. جایی که ده خبرنگار زن در آن زندانی هستند.

گزارش روز از وضعیت روزنامه نگاران زندانی آیا این شکنجه نیست، رکوع طولانی؟


قرار بازداشت صبا آذرپیک برای سومین ماه متوالی تمدید شده است. خانواده و وکیل او خواستار تبدیل قرار به وثیقه و آزادی این روزنامه نگار بودند اما براساس اعلام مادر این روزنامه نگار، قرار بازداشت با دستور دادستان تهران تمدید شده. صبا اذرپیک از ۷ خرداد ماه همچنان در سلول انفرادی و در محلی نامعلوم زندانی است و هیچ یک از مسولان قضایی تاکنون توضیحی درباره وضعیت او و ارگان بازداشت کننده او ارائه نداده اند.
خانم محمدی، مادر صبا آذرپیک که برای اطلاع رسانی درباره وضعیت فرزندش تحت فشار است در آخرین پست فیس بوکی خود از وضعیت نامساعد جسمی این روزنامه نگار خبر داده و با اشاره به اینکه روز ۳۰ تیر در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب صبا را دیده نوشته است: خيلي بوي عرق ميداد معلوم بود بخاطر تب و نبودن كولر واستحمام و گرماي شديد و انفرادي كوچك، چه شكنجه اي را تحمل ميكند. از كمرش پرسيدم، گفت: بخاطر ركوع هاي طولاني مهره هايش بيرون زده، گفتم اين همه ائمه و مراجع با ركوعهاي طولاني و مسئوليني كه بخاطر سجده و ركوعهاي طولاني پيشاني شان سياه شده، هيچكدام مهره های شان بيرون نزده، راستش را بگو؟....
او توضیح داده که جرمش " اطلاع رساني درد هموطنانش به نماينده ها" بوده كه مدام گفته ميشود و ميگويند هنوز بابتش كميته ها و جلسات برگزار ميشود و بازتابش برايمان سنگين بوده. ايا اين مجازات براي اين جرم سنگين نيست؟ ايا اين شكنجه نيست؟
صبا اذرپیک خبرنگار حوزه پارلمان روزنامه اعتماد بود و با نشریه تجارت فردا هم همکاری می کرد. او یکی از پی گیرترین خبرنگاران ایرانی در حوزه حقوق بشر است و پیش از این یکبار در بهمن ۹۱ به اتفاق بیش از ۱۷ روزنامه نگار دیگر بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شده بود. ۲۹ و ۳۰ تیر دادگاه پرونده بازداشت ۹۱ او به گفته وکیل پرونده بازداشت فعلی اش در حالی در دادگاه انقلاب برگزار شده که این روزنامه نگار امکان استفاده از وکیل را در دادگاه نداشته.
صبا اذرپیک اما تنها روزنامه نگار زندانی در ایران نیست هرچند وضعیت جسمی و روحی نامساعد او و مشخص نبودن ارگان بازداشت کننده و محل نگهداری اش باعث شده وضعیت او از دیگر همکاران زندانی اش که با دریافت حکم های سنگین زندان در حال سپری کردن محکومیت خود هستند متفاوت باشد.
گزارشگران بدون مرز در بیانیه ای با تکان دهنده خواندن وضعیت روحی و جسمی صبا اذرپیک اعلام کرده است که او "در ارتباط با تهیه گزارش تحقیقی درباره رسانه های امنیتی هدایت و حمایت شده از سوی سپاه پاسداران و ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده و به شدت تحت فشار قرار دارد".
جیسون رضاییان، خبرنگار واشنگتن پست در ایران، یگانه صالحی که با نشریه انگلیسی زبان نشنال در امارت متحده عربی کار می کند و یک عکاس خبرنگار مستقل با ملیت آمریکایی که خانواده وی تاکنون از اعلام نام او خودداری کرده اند، سه روزنامه نگار دیگری هستند که از ۳۰ تیر ماه بازداشت و در وضعیت نامعلومی به سر می برند. یگانه صالحی، همسر جیسون رضائیان است. تاکنون نهاد بازداشت کننده، علت بازداشت و محل نگهداری این سه روزنامه نگار و عکاس هم نامعلوم است و غلامحسین اسماعیلی، رئیس دادگستری تهران اعلام کرده که این موضوع در مرحله تحقیقات مقدماتی است و فکر می‌کنم برای اطلاع‌رسانی درباره این موضوع باید بررسی‌های فنی و بازجویی به عمل آید. خبرگزاری رویترز خبر داده که یک عکاس دیگر که به همراه این سه نفر بازداشت شده بود آزاد شده است. نام این عکاس نیز تاکنون اعلام نشده.
هرچند طی یک سال گذشته تعدادی از روزنامه نگاران زندانی با پایان یافتن محکومیت های ۴ ساله و ۵ ساله از زندان آزاد شده اند اما دهها روزنامه نگار همچنان در زندان های مختلف در ایران زندانی هستند و فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران اعلام کرده است که "بازداشت و زندانی کردن روزنامه نگاران، ایران را به یکی از بدترین زندان‌های روزنامه‌نگاران در دنیا بدل کرده است".
سراج الدین میردامادی، روزنامه نگاری که تا هفته گذشته به صورت بلاتکلیف در بند ۲ الف سپاه به سر می برد به ۶ سال زندان، ۵ سال محرومیت از روزنامه نگاری و دو سال ممنوع الخروجی پس از پایان حبس محکوم شده است. او ۲۰ اردیبهشت ماه در حالی بازداشت شده بود که ساکن کشور فرانسه بود و تیرماه ۹۲ پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی به کشور بازگشته بود. به گفته پدرش: اول اتهام تبلیغ علیه نظام زدند که حکم اش یک سال است. سپاه نپسندیده و گفته این برای سراج کم است و در بازجویی ها به زور خواسته از ایشان مطالبی در بیاورد که تو در تجمعات در خارج از کشورشرکت کرده ای. او به کشورهای زیادی سفر داشته، به این عنوان اجتماع علیه امنیت کشور داده اند وآن را تبانی علیه نظام گرفته اند که حکم اش سنگین تر است. تبلیغات علیه نظام را دادسرا قبول کرده و گفته بود که اقدام علیه امنیت و براندازی به تو نمی خورد. این را قاضی اش رسما گفته بود؛ در دادسرا، یعنی آقای خورشیدی، اما گفته بود که نظرنهایی را درباره تو باید سپاه بدهد. سپاه هم که دنبال سخت گیری و خشونت بیشتر است اتهام شدیدتری وارد کرده که تو اجتماع و تبانی علیه نظام کرده ای و این اتهام را بر اتهام قبلی افزوده اند.
ریحانه طباطبایی، روزنامه نگاری که با روزنامه های شرق و بهار همکاری داشت ۳۱ خرداد ماه در حالی که برای تفهیم اتهام پرونده جدید به دادسرای اوین رفته بود بازداشت و برای سپری کردن محکومیت ۶ ماهه اش به بند زنان زندان اوین منتقل شده است. او همراه با مرضیه رسولی و ساجده عرب سرخی، سه روزنامه نگار زندانی در بند ۳۵۰ زندان اوین هستند که در حال سپری کردن محکومیت خود هستند.
به گفته مادر ریحانه طباطبایی، حکم این روزنامه نگار یک سال بود که در دادگاه تجدیدنظر به ۶ ماه تعزیری و ۶ ماه هم تعلیقی در ۴ سال تبدیل شد اما: به او اتهامات جدیدی تفهیم و قرار وثیقه صادر کردند اما بعد او را برای سپری کردن محکومیت قبلش به زندان بردند. حالا دیگر نمی دانم به چه صورتی خواهد بود بخصوص که ریحانه فعالیت سیاسی نداشت و مدتها بود که اصلا فعالیت اجتماعی می کرد اما باز پرونده جدید و اتهامات جدید و … که می بینید. مثلا سفر او به سیستان و بلوچستان شده مبنای اتهام در حالیکه سفر سیستان و بلوچستان اواخر سال ۹۲ و بعد از روی کار آمدن دولت آقای روحانی بود. ریحانه یکسری کارهای اجتماعی انجام می داد و بیشتر در رابطه با بچه هایی که شناسنامه نداشتند؛ کار او صرفا اجتماعی و کمک به این بچه ها بود.
۱۶ تیرماه مرضیه رسولی دیگر روزنامه نگار ایرانی برای اجرای حکم محکومیت دو سال زندان و ۵۰ ضربه شلاق به زندان اوین احضار و سپس زندانی شد. او زمستان ۹۰ در منزل شخصی اش بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شده بود. مرضیه رسولی به تبلیغ علیه نظام و اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت درتجمعات متهم شده بود. این روزنامه نگار در حالی زندانی شد که در توییتر خود اعلام کرده بود حکم دادگاه تجدید نظر پیش از آنکه به او ابلاغ شود به اجرا گذاشته شده است.
پس از مرضیه رسولی، نوبت ساجده عرب سرخی بود که ۲۵ تیر ماه برای سپری کردن محکومیت یکساله خود روانه زندان شد. این روزنامه نگار که ساکن کشور فرانسه بود پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی و به گفتهمادرش برای ملاقات با پدرش که از زندان به بیمارستان اعزام شده بود، به کشور بازگشت: وقتی ساجده ایران آمد او را احضار کردند. برای بازجویی که رفت فهمیدیم اطلاعات سپاه پرونده ای تشکیل داده. بعد فهمیدیم پرونده دیگری هم از قبل تشکیل و حکم هم داده اند. ما درگیر همین پرونده بودیم که دست اطلاعات سپاه است و ۲ اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی را به ساجده زده اند. اتهام او در پرونده قبلی که الان برای آن به زندان رفته، تبلیغ علیه نظام بود که ظاهرا وزارت اطلاعات تشکیل داده بود. حالا او برای پرونده اول رفته زندان و ظاهرا می خواهند برای پرونده دوم هم دادگاه تشکیل دهند و حکم صادر کنند. چون بعد از اینکه نامه اجرای احکام برای پرونده اول آمد، سریع از سوی اطلاعات سپاه، ساجده را برای بازجویی احضار کردند. ظاهرا می خواستند پرونده را تکمیل کنند، حالا می خواهند این پرونده را هم بفرستند دادگاه.
ساجده عرب سرخی به صورت غیابی محاکمه شده بود و امکان دفاع از خود نیافت. تقاضای واخواهی وکیل او نیز راه به جایی نبرد.
مسعود باستانی، بهمن احمدی امویی، احمد زیدآبادی، مهدی محمودیان، کیوان صمیمی، سعید متین پور و عدنان حسن پور دیگر روزنامه نگاران زندانی در ایران هستند.
مسعود باستانی به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی برای ایجاد اغتشاش به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده است. او از تیر ماه ۸۸ در زندان به سر می برد و تا بهمن ۸۸ در زندان اوین در زندان اوین زندانی بود، پس از آن به زندان رجایی شهر منتقل شده است.
احمد زیدآبادی، روزنامه نگار سرشناس ایرانی دیگر روزنامه نگار زندانی است. او ۲۴ خرداد ۸۸ بازداشت و به ۶ سال زندان، ۵ سال تبعید به گناباد و محرومیت مادام العمراز هر گونه فعالیت سیاسی و شرکت در احزاب و هواداری و مصاحبه و سخنرانی و تحلیل حوادث، به صورت کتبی یا شفاهی، محکوم شده‌است. این روزنامه نگار در سال ۷۹ نیز به مدت ۱۳ ماه زندانی بوده است. احمد زیدآبادی در زندان رجایی شهر زندانی است.
بهمن احمدی امویی اما که از ۳۰ خرداد ۸۸ در زندان به سر می برد به دلیل نوشتن مقالاتی در نقد عملکرد اقتصادی دولت محمود احمدی نژاد وهمچنین سردبیری سایت خرداد نو به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده. این روزنامه نگار ۲۳ خرداد ۹۳ از بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شده و در این زندان زندانی است.
مهدی محمودیان دیگر روزنامه نگار زندانی است که از ۲۵ شهریور ۸۸ زندانی است. او به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و در زندان رجایی شهر به سر می برد. از مهدی محمودیان به عنوان افشاکننده کهریزک نام برده می شود؛ روزنامه نگاری که سال ۸۷ از بازداشتگاه کهریزک نوشته و نسبت بدان هشدار داده بود. این روزنامه نگار هم از زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شده و در زندان رجایی شهر زندانی است.
کیوان صمیمی مدیر مسوول ماهنامه توقیف‌شده نامه و عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات بود که از ۲۴ خرداد ۸۸ زندانی است. او به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده و در زندان رجایی شهر به سر می برد. تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی اتهامات انتسابی هب این روزنامه نگار بوده است.
 سعید متین پور، روزنامه نگار آذربایجانی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۸ سال حبس تعزیری محکوم شده است. او پیشتر و چهارم خرداد ۸۶ بازداشت و سپس با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شده بود. این روزنامه نگار تیرماه ۸۸ مجددا بازداشت و به زندان اوین منتقل شد و در حال حاضر در حال سپری کردن محکومیت ۸ ساله خود در بند ۳۵۰ زندان اوین است. عدنان حسن‌پور اما در تابستان سال ۸۶ به اتهام محاربه، به اعدام محکوم شد و این حکم به تائید دادگاه تجدیدنظر استان کردستان نیز رسید. اما پس از دو سال کشمکش قضایی سرانجام با درخواست وکیل وی صالح نیکبخت پرونده اش مورد بررسی مجدد در دیوان عالی کشور قرار گرفت و متعاقبا حکم اعدام او به ۳۱ و سپس ۱۵ سال حبس تبدیل شد. او ضو تحریریه "هفته نامه ئاسو" بود که به دو زبان کردی و فارسی منتشر می‌شد. این هفته نامه در سال ۱۳۸۴ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی توقیف شد.
‫علیرضا بهشتی شیرازی، سردبیر روزنامه کلمه سبز از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به 5 سال حبس تعزیری محکوم شده. او 7 دی ماه 88 بازداشت شده و در بند 350 زندان اوین زندانی است.

اتهامات فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام پرونده مهدی هاشمی در دادگاه انقلاب


روز شنبه جلسه دادگاه مهدی هاشمی، فرزند علی اکبر هاشمی رفسنجانی بر گزار خواهد شد. روزنامه دولتی ایران طی گزارشی در این باره نوشت: "دومین جلسه محاکمه مهدی هاشمی پس از ۴۶۲ روز از نخستین رسیدگی به پرونده‌اش به اتهام مسائل مالی و امنیتی با کیفرخواست ۱۲۵ صفحه‌ای دادستانی تهران، شنبه آینده در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار می‌شود. نخستین جلسه رسیدگی به این پرونده ۱۵ اردیبهشت ۹۲ در شعبه اول دادگاه انقلاب به ریاست قاضی ناصر سراج برگزار شد اما دادگاه به دلیل ایرادات قضایی، پرونده را برای رفع نقص به دادسرای امنیت بازگرداند."
تاخیر در محاکمه مهدی هاشمی انتقادات زیادی را در میان راستگرایان تندرو ایران به دنبال داشت. حتی آیت الله جنتی، دبیر شورای نگهبان نیز چندی پیش به این موضوع اعتراض کرد و گفت: "رسیدگی به پرونده یکی از سران فتنه که سه‌سال است پرونده آن غنی شده، با فشارهای زیاد عقب می‌افتد که امیدواریم این محاکمه به‌زودی انجام شود." او افزوده بود: "مگر خون آنها رنگین‌تر از خون دیگران است که به جرم آنها رسیدگی نمی‌شود؟ چرا عده‌‌ای با مانع‌تراشی در مقابل قوه‌قضاییه محاکمه این افراد را به تعویق می‌اندازند؟ امیدوارم وعده‌‌ای که در محاکمه این افراد داده شده به‌زودی محقق شود."
چند روز بعد محسنی اژه ای در جمع خبرنگاران درباره سخنان جنتی گفت: "اینطور که بنده از سخنان خطیب جمعه برداشت کرده‌ام نظر ایشان فرد خاصی است که در نشست خبری قبل نیز عرض کردم که دادگاه این فرد تشکیل می‌شود." او اعلام کرد: "۱۱ مرداد دادگاه این فرد تشکیل می‌شود."
یک هفته پیش از اعتراض آیت الله جنتی، محسنی اژه ای با اشاره به پرونده مهدی هاشمی گفته بود: "قاضی سراج مسئول رسیدگی به این پرونده بود که با توجه به حضورش در سازمان بازرسی این پرونده به شعبه دیگری در دادگاه انقلاب ارجاع شد. با توجه به رفع نقص این پرونده و بازگشت آن به دادگاه انقلاب به احتمال زیاد در روز دهم یا یازدهم مرداد دادگاه تشکیل جلسه خواهد داد."
اعتراض راستگرایان به پرونده مهدی هاشمی از آنجا بود که میگفتند به دلیل اعمال نفوذ پدرش، رسیدگی به پرونده او به تاخیر افتاده است.
اواخر تیر ماه، خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران گزارشی منتشر کرد و در آن مدعی شد که مهدی هاشمی به بهانه شرکت در یک دادگاه کانادایی قصد خروج از ایران را دارد. در این گزارش آمده بود: "خبرنگار تسنیم بر آن شد گفت‌وگویی با سیدمحمود علیزاده طباطبایی وکیل مهدی هاشمی رفسنجانی و اینکه وی با ارسال نامه‌ای به دادگاه مربوطه در کانادا اعلام کرده است که مهدی هاشمی برای حضور در جلسه رسیدگی به پرونده شخصاً به کانادا سفر خواهد کرد داشته باشد که علیزاده در پاسخ گفت: من هیچ اظهارنظری در این زمینه نمی‌کنم.وکیل مهدی هاشمی همچنین درباره این‌که آیا ارسال این نامه و اصالت و صحت آن را تأیید یا تکذیب می‌کنید، گفت: نمی‌توانم در این زمینه اظهارنظری کنم.حال باید منتظر ماند و دید با مهدی هاشمی رفسنجانی وکیل یا وکلای جدیدی در پرونده کانادا برای دفاع از اتهامات خود معرفی می‌کند یا پیش از این‌که جلسات محاکمه وی در دادگاه انقلاب تهران آغاز شود، برای رسیدگی به اتهاماتی دیگر، به کانادا سفر کند."
مهدی هاشمی، این خبر را در گفتگویی با خبرگزاری ایسنا تکذیب کرد. او گفته بود: "انتشار چنین اخباری درخصوص تقاضای خروج اینجانب از کشور ساخته ذهن رسانه‌های ضدانقلاب است که متأسفانه در پاره‌ای از مواقع به رسانه‌های داخلی خط می‌دهند و آنها را دلواپس می‌کنند."
هاشمی از ایران خارج نشد و چند روز پیش خبری درباره حضور او در دادگاه انقلاب و پاسخ به پرسشهای قاضی مقیسه نیز منتشر شده است.
چند روز پیش سایت مشرق در گزارشی با عنوان "چه کسی مسوول رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی است؟" به بررسی سوابق قاضی مقیسه پرداخته و او را "یکی از قضات قاطع و مشهور به شجاعت در رسیدگی به پرونده‌ها" معرفی کرده بود. این سایت از قول ناصر سراج، قاضی سابق این پرونده هم نوشته بود: "من رئیس سازمان بازرسی کل کشور هستم. قبلا سازمان بازرسی کل کشور راجع به این پرونده گزارش داده است و با توجه به اینکه گزارش‌دهنده و حاکم نمی‌تواند یکی باشد این موضوع جزء موارد رد دادرس است. من اعلام کردم که به این دلیل نمی‌توانم به پرونده رسیدگی کنم و خوشبختانه با این درخواست موافقت شد." او معتقد بود: "قوه قضائیه تحت هیچ فشاری قرار نمی‌گیرد. علت تغییر قاضی هم این بود که من قانونا حق رسیدگی نداشتم."
با اینهمه، قضاوت همه راستگرایان درباره تغییر قاضی پرونده یکسان نبود. چند روز پیش، سایت ۵۹۸، که از رسانه های نزدیک به سعید جلیلی است، در گزارشی با عنوان "خط روانی مقابله با دستگاه قضایی در پشت گرمان سیاسی" آورده بود: "مهدی هاشمی رفسنجانی قرار است در ۱۱ مردادماه جاری به دادگاه برود تا شاید گوشه ای از پرونده سنگین اتهامات متعدد امنیتی جاسوسی اقتصادی، اخلاقی وی ورق بخورد. پدر اما پیش از ورود مهدی به ایران با اعمال فشارهای سنگین ، شروطی برای دستگاه قضایی تعیین نموده بود. یکی آنکه مهدی به محض ورود دستگیر نشود دیگر آنکه او بازداشت نشده و اگر قاضی خواست هر روز به دادگاه احضار شده و سئوالات را پاسخ گوید و دیگری آنکه قاضی پرونده وی تغییر کرده و قاضی که هاشمی پدر آن را معرفی کرده و البته از لحاظ تفکر، نزدیکی بسیاری به این خانواده دارد عهده دار رسیدگی به این پرونده باشد." نویسنده گزارش اضافه کرده بود: "بازی رسانه ای که این خانواده در تغییر قاضی پرونده به راه انداخته و به ظاهر اعلام کردند که از تغییر قاضی نگران اند، نشان داد که خط روانی مقابله با دستگاه قضایی حتی وقتی که همه شروط آنان نیز طابق النعل بالنعل اجرایی شده ، ادامه خواهد یافت."
سایت شیرازه، یکی از رسانه های نزدیک به جبهه پایداری نیز در گزارشی با عنوان "اتهامات اقتصادی آقازاده معروف؛ از پولشویی تا ارتشا و سندسازی" آورده بود: "اگرچه در شرایط کنونی بیشتر پرونده سیاسی مهدی هاشمی در جامعه مطرح می‌شود اما نگاهی به اتهامات او نشان می‌دهد که علاوه بر مواردی که به فتنه ۸۸ مرتبط است، او دارای پرونده اقتصادی سنگینی نیز هست."

بازداشت و بی‌خبری از سه شهروند کرد پس از یک ماه

ز وضعیت «خسرو امینی‌زاده»، «ناصر رحیمی» و «اصغر کچلانی» با وجود گذشت یک ماه از تاریخ بازداشت اطلاعی در دست نیست.
بنا‌به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حدود یک ماه پیش سه شهروند کرد از اهالی ماکو بنام‌های «خسرو امینی‌زاده»، «ناصر رحیمی» و «اصغر کچلانی» توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نا‌معلومی منتقل شدند.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «مسئولان هیچ گونه اطلاعی در خصوص نوع اتهام این سه نفر به خانواده‌ها نداده‌اند؛ ولی احتمال زیاد اتهام ایشان ارتباط از احزاب کردی خواهد بود.»
«خسرو امینی‌زاده»، «ناصر رحیمی» و «اصغر کچلانی» تا لحظه تنظیم این خبر هیچ‌گونه تماسی با بستگان خود نداشته و از شرایط و اتهامات ایشان اطلاع دقیقی در دست نیست.

عروس نوجوان بار دیگر به مرگ محکوم شد

 زنی که متهم است در نوجوانی شوهرش را به قتل رسانده، در حالی برای بار دوم از سوی دادگاه به مرگ محکوم شد که پیش از این دیوانعالی کشور حکم قصاص را بر اساس قانون جدید مجازات اسلامی، نقض کرده ‌بود.
به گزارش شرق،  ماموران پلیس شیراز فروردین‌ماه سال۸۸ در جریان قتل جوانی به نام سعید قرار گرفتند. جسد این فرد در واحد فرهنگی مسجدی پیدا شد. با حضور ماموران در محل و آغاز تحقیقات مشخص شد سعید از فعالان مسجد بود و در قسمت فرهنگی کار می‌کرد. به گفته اهالی مسجد شب حادثه او با نامزدش در دفتر فرهنگی حضور داشت. زمانی که خانواده مریم نامزد سعید در محل حاضر شدند به پلیس اعلام کردند دخترشان صبح روز حادثه به مدرسه نرفته ‌بود. ساعاتی بعد از انتقال جسد به پزشکی‌قانونی تحقیقات برای دستگیری مریم آغاز شد وقتی ماموران مریم را پیدا کردند او بلافاصله به قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت: «من شوهرم را با سیم خفه کردم چون با او اختلاف داشتم.» مریم توضیح داد ابتدا به شوهرش داروی خواب‌آور خوراند و بعد او را با سیم لپ‌تاپ خفه کرد. این زن نوجوان آلات جرم را هم به ماموران نشان داد و گفت: «به‌خاطر اختلافی که با شوهرم داشتم ابتدا داروی خواب‌آور از داروخانه خریدم و بعد آن را در مقداری آبمیوه حل کردم و به شوهرم دادم وقتی خوابش برد او را با سیم ‌لپ‌تاپش خفه کردم. پوکه قرص و همچنین ظرف آبمیوه را هم داخل سطل زباله انداختم.»
وقتی مریم برای محاکمه به دادگاه برده ‌شد قتل را انکار کرد و گفت سه‌نفر دیگر بودند که شوهرش را به قتل رساندند. او گفت: «من و سعید مدتی قبل از حادثه با هم دچار اختلاف شدیم اما با هم آشتی کردیم و روز حادثه نیز از بیرون غذا خریدیم و با هم به مسجد رفتیم تا شام بخوریم من شب را پیش سعید ماندم مساله‌ای هم پیش نیامد. حتی پیش‌نماز مسجد هم ما را دید سعید به من گفت سردرد دارد. به داروخانه رفتم تا برایش دارو بخرم آبمیوه هم خریدم و به مسجد برگشتم. سعید آن را خورد و خوابید یکدفعه دو مرد و یک زن وارد اتاق شدند، آنها به سمت سعید حمله کردند می‌خواستند او را بکشند. یکی‌شان افغان بود که من می‌شناختمش اما دو نفر دیگر را نمی‌شناختم آنها سعید را با سیم لپ‌تاپ خفه کردند و اصرار داشتند من سیم را بکشم اما من نتوانستم و دو مردی که آنجا بودند سیم را کشیدند و سعید را به قتل رساندند چون تهدید شده‌ بودم که اگر حرفی بزنم کشته می‌شوم، این موضوع را به کسی نگفتم.»
انکار مریم در دادگاه بی‌فایده بود و این دختر به قصاص محکوم شد. حکم صادره توسط دیوانعالی کشور مورد تایید قرار گرفت و پرونده برای اجرا آماده ‌شد. در این مرحله بود که فرشید رفوگران وکیل‌مدافع مریم با ارسال لایحه‌ای به دیوانعالی کشور درخواست اعاده دادرسی را مطرح کرد. وی در توضیح زندگی مریم گفت: «این دختر وقتی ۱۵ساله‌ بود با اصرار خانواده‌اش با یکی از اقوامش ازدواج کرد. آنها در دوران عقد بودند که مریم توسط شوهرش مورد ضرب و جرح قرار گرفت و همین مساله باعث جدایی آنها ‌شد مدتی بعد دختر نوجوان باز هم به اصرار و اجبار پدر و مادرش با یکی دیگر از پسران فامیل نامزد کرد. ازدواج با نارضایتی باعث اختلاف بین آنها شد و سعید و مریم مدتی با هم درگیری داشتند اما روز حادثه آنها تصمیم گرفتند آشتی کنند و همانطور که یکی از شاهدان در گفته‌هایش عنوان کرده سعید و مریم غذا خریده و وارد اتاق فرهنگی شده بودند. بنابراین معلوم می‌شود درگیری بین آنها وجود نداشت و دلیل برای قتل نیز به طور طبیعی از بین می‌رود. نکته بعدی اینکه متاسفانه در مورد ادعای مریم مبنی براینکه زمان قتل سه‌‌نفر وارد اتاق شده و سعید را به قتل رسانده‌اند هیچ‌ تحقیقاتی در پرونده موجود نیست. ضمن اینکه بر اساس ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی جدید درخصوص نوجوانان و شرط بلوغ عقلی آنها درخواست دارم با اعاده دادرسی در این خصوص موافقت شود.»
دیوانعالی کشور با توجه به این خواسته رای صادره را نقض و دستور رسیدگی مجدد بر اساس ماده۹۱ را صادر کرد. به این ترتیب ‌پرونده یک‌بار دیگر در شعبه۴ دادگاه کیفری ‌استان فارس مورد رسیدگی قرار گرفت اما قضات باز هم رای بر قصاص متهم صادر کردند. آنها در حکم صادره نوشته‌اند با توجه به اینکه دلیلی محکمه‌پسند درخصوص حضور سه‌نفر دیگر در محل قتل وجود ندارد و همچنین تایید پزشکی‌قانونی مبنی بر سلامت روان متهم زمان قتل و همچنین به‌دلیل اینکه متهم حرمت عمل و مجازات قتل را می‌دانسته بنابراین رای بر قصاص بر اساس خواسته اولیای‌دم صادر می‌شود.
با توجه به این رای، عروس نوجوان یک‌بار دیگر به چوبه‌دار نزدیک شد.

«ماجراي ديكته گفتن يك بچه ي واقع بين»


يك روز بچه واقع بين مي خواست به برادرش ديكته بگويد، كتاب را برداشت و گفت: بابا آب نداد!
بابايش گفت: وقتي ما بچه بوديم ميگفتند بابا آب داد!
بچه واقع بين گفت: بابا از كجا آب بياورد؟ وقتي كارون و زاينده رود و درياچه هامون و اروميه خشك شده اند.
بچه واقع بين ادامه داد: مامان نان نداد.
مامانش گفت: وقتي ما بچه بوديم ميگفتند مامان نان داد!
بچه واقع بين گفت: مامان از كجا نان بياورد وقتي نان سنگك 600 تومان است و پنير كيلويي 9000 تومان؟؟
بعد ادامه داد: داداش از بازار نيامد. چون گشت كودكان خياباني او را دستگير كرد و برد. ابر سم دارد.چون از ابر آسمان اهواز سم مي بارد و در تهران دود مي بارد و بابا زير باران لباسهايش سياه شد! اينها همش از روزي شروع شد كه آن مرد روي خون آمد! خميني با داس آمد!

Photo: ‎«ماجراي ديكته گفتن يك بچه ي واقع بين»

يك روز بچه واقع بين مي خواست به برادرش ديكته بگويد، كتاب را برداشت و گفت: بابا آب نداد! 
بابايش گفت: وقتي ما بچه بوديم ميگفتند بابا آب داد!
بچه واقع بين گفت: بابا از كجا آب بياورد؟ وقتي كارون و زاينده رود و درياچه هامون و اروميه خشك شده اند.
بچه واقع بين ادامه داد: مامان نان نداد.
مامانش گفت: وقتي ما بچه بوديم ميگفتند مامان نان داد!
بچه واقع بين گفت: مامان از كجا نان بياورد وقتي نان سنگك 600 تومان است و پنير كيلويي 9000 تومان؟؟
بعد ادامه داد: داداش از بازار نيامد. چون گشت كودكان خياباني او را دستگير كرد و برد. ابر سم دارد.چون از ابر آسمان اهواز سم مي بارد و در تهران دود مي بارد و بابا زير باران لباسهايش سياه شد! اينها همش از روزي شروع شد كه آن مرد روي خون آمد! خميني با داس آمد!‎

وطنم سوخت


روزگاری نو بهاری در دیاری بود و رفت
گهگداری یاد آری لاله زاری بود و رفت
رفته رفته بوی نان از سفره ِ مادر گریخت
سفره ِ هر خانه داری یادگاری بود و رفت
نور ِ عشق از لابلای لانه می آمد پدید
اشک ِ دلسوز ِ پدر هم آبشاری بود و رفت
زندگی را شور وشوق ِ بندگی از ما برید
آنچه رفت از دستها دار و نداری بود و رفت
یادم آید دست ِ شبنم دامن ِ گل میگرفت
یادت آور یاور ِ گل شاخساری بود ورفت
چشم ِ جان جان داد و یکدم روی خوشبختی ندید
زانکه بر مژگان ِ چشم ِ ما نگاری بود و رفت
روضه و زاری به سود ِ مفتیان آمد ز راه
در سرای ما نوای ساز ِ تاری بود و رفت
طعمه از دین دام از مذهب بسی گسترده شد
مرغ ِ آزادی همانند ِ شکاری بود و رفت
شاد باش آذر رسد روزی که ناگه بشنویم
مژده کز دامان ِ میهن دیو ِ هاری بود و رفت
آذر

جنجال خبرگزاری سپاه برای بستن یک روزنامه دیگر اعتراض به کاریکاتور غزه روزنامه آرمان


arman_gaza
رادیو فردا : انتشار کاریکاتوری از سوی روزنامه آرمان که در آن مادری با چفیه فلسطینی به همراه کودکانش به عنوان قربانی بمب‌اندازی‌های دو طرف متخاصم ترسیم شده‌اند اعتراض برخی رسانه‌های اصولگرا و نمایندگان مجلس را در پی داشته‌است.
ازجمله خبرگزاری تسنیم {متعلق به سپاه} روز سه‌شنبه هفتم مرداد نوشت که با دیدن این کاریکاتور «آنچه به خواننده القا می‌شود، این است که در حقیقت مردم مظلوم فلسطین هیچ‌یک از طرفین دعوا نیستند»؛ این خبرگزاری هم‌چنین از بررسی این کاریکاتور در کمیسیون فرهنگی مجلس خبر داد.
روزنامه آرمان، چاپ تهران، روز شنبه کاریکاتوری را به نام «بازی ناجوانمردانه» منتشر کرد که در آن در یک سوی میز پینگ‌پنگ فردی با پیراهنی به رنگ‌های سفید و آبی قرار دارد و در سوی دیگر فردی با پیراهن قرمز و سرآستین‌های سفید به چشم می‌خورد، و در این بازی به‌جای توپ، بمب استفاده می‌شود.
در میانه این بازی نیز یک مادر که روسری او به شکل چفیه فلسطینی است با دو کودک خود گرفتار بمب‌اندازی‌های دو طرف شده‌اند.
خبرگزاری تسنیم در اعتراض به این کاریکاتور نوشته‌است که منظور از طرفی که پیراهن سفید و آبی به تن دارد اسرائیل است و طرف مقابل را می‌توان حماس توصیف کرد و پیراهن قرمز طرف مقابل «حتی می‌تواند پیراهن تیم ملی جمهوری اسلامی ایران را هم به ذهن متبادر کند.»
به گفته این خبرگزاری، این کاریکاتور این طور القا می‌کند که مردم فلسطین «هیچ‌یک از طرفین دعوا نیستند، بلکه تنها بی‌طرفانی به شمار می‌روند که در شلیک بمب‌ها میان دو طرف دعوا، قربانی می‌شوند.»
وب‌سایت روزنامه آرمان روز چهارشنبه از دسترس خارج بود اما به نوشته تسنیم، این روزنامه جوابیه‌ای تحت عنوان «جوسازی بچگانه خبرگزاری تسنیم» در صفحه اول خود چاپ کرده‌است.
بنا بر این گزارش، آرمان در این جوابیه، پینگ‌پنگ‌باز آبی‌پوش را اسرائیل توصیف کرده و طرف مقابل او را «استکبار جهانی» عنوان کرده‌است.
در همین حال روز دوشنبه علی طاهری، سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس در گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم گفت: «کمیسیون فرهنگی حتماً برای بررسی کاریکاتوری که روز شنبه در روزنامه آرمان منتشر شد، ورود می‌کند و وظیفه خود می‌دانیم تا این موضوع را در دستور کار کمیسیون فرهنگی مجلس قرار دهیم.»
در همین روز، به گزارش تسنیم، مرتضی حسینی، دبیر اول کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، نیز در این خصوص اظهار نظر کرده و گفت: «برخی از همین روزنامه‌های اصلاح‌طلب از شعار عده‌ای که سال ۸۸ به خیابان آمدند و شعار «نه غزه نه لبنان» سر دادند، ناراحت نشدند و مطلبی علیه آنها منتشر نکردند.»
وی این‌گونه اظهارنظر کرد که «کاریکاتور روزنامه آرمان نیز در ادامه همان هدف است که بگوید حماس ارتباطی به مردم فلسطین ندارد»، و افزود: «حالا برای اینکه مقداری هم دل این طرف را به دست آورند می‌گویند حماس و اسرائیل با یکدیگر می‌جنگند و بیچاره مردم فلسطین که در این جنگ کشته می‌شوند.»
او افزود که «در حال حاضر مجلس تعطیل است ولی بعد از تعطیلات این موضوع را در کمیسیون فرهنگی مجلس بررسی می‌کنیم.»
شعار «نه غزه نه لبنان» که مرتضی حسینی به آن اشاره کرده شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» است که گروه‌هایی از معترضان به نتایج انتخابات سال ۸۸ در ایران سر دادند.
این شعار واکنش‌های زیادی از سوی مقامات جمهوری اسلامی را در پی داشت که این واکنش‌ها هم‌چنان ادامه دارد به‌طوری‌که احمد خاتمی، خطيب نماز جمعه تهران، روز سوم مرداد سال‌جاری با انتقاد دوباره از این شعار گفت کسانی که به اين شعار معتقد باشند از «ملت» بريده‌اند.
روز چهار مرداد نیز روزنامه وطن شعار «هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران» را در صفحه یک خود منتشر کرده‌است، اما در همان روز روزنامه حمایت، ارگان سازمان زندان‌ها، در صفحه یک خود شعار «هم غزه، هم لبنان، جانم فدای اسلام» را در صفحات خود قرار داد.

وطن من اسیراس




آه اگر بى خردان ما بجاى خروار ها ادعا، يك ارزن فضيلت و تقوى داشتند!
اگر بى خردان "خودآگاه پندار" سال سياه ٥٧ شرف و فهم خواندن و درك اين شعر را داشتند كه حكايت مصيبت آخوندسالارى و دمبالچه نامبارك هميشگى آخوند، اراذل و اوباش عارى از وجدان و تعقل درگذشته نه چندان دور ايران بود، و روشن ضمير راستين "ملك الشعراى بهار" چنين روان و آگاهانه سروده و براى روشنفكر نامسئول معاصر بميراث گذاشته بود تا خير سرش چيزى از تاريخ خود ياد بگيرد،
اگر همين بى خردان بجاى اتلاف عمر و وقت پاى جفنگيات شريعتى و آل احمد و بله آسيد روح اله و آخوندك هاى كمونيست پناه همراه با چاشنى لايتچسبك چه گوارا و همقطار و هم پشم او كاسترو و استالين و نفتالين!! و بله حتى انور خوجه فلك زده در آلبانى تيره روز، اوقاتشان راصرف خواندن و درك همين شعر جاويدان و يا دو خط از نوشته هاى دو صادق راستين همه دوران ها "هدايت و چوبك" كرده و در ضمن بطمع وعده بيگانگان از حول حليم در ديگ حرص و آز و خيانت نيافتاده بودند، كه غاز تخم طلاى خودرا بسوداى گنج نابرده رنج، سرببرند،
شايد كه نه قطعا،
امروز ايران ما ايرانى نيك بخت تر بود. غريبستان ها آكنده از ايرانى سرگردان نبود،
و دنياى ما و جامعه بشرى روزگارى آسوده تر و فارغ ازين عقب گرد ننگين مذهبى را تجربه ميكرد،
وشايد بشريت تا اين حد شاهد خطرآفرينى و گذر از خط قرمز هاى هرروزه توسط جماعت كله پوك نبود كه هر روز شمارشان و مناطق عرض اندامشان زياد تر ميشود.
آه اگر بى خردان ما بجاى خروارها ادعاى فضل، يك ارزن فضيلت و تقوى داشتند.
آه اگر اين قوم پرمدعا بخود زحمت خواندن و فهم همين دوخط شعر را داده بود.

۱۳۹۳ مرداد ۸, چهارشنبه

ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ !"


ﮔﻔﺘﯽ : " ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ !"
ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻭ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﻧﻮﺷﺘﻢ :ﭘﺪﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻬﯿﺰﻩ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻠﯿﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻓﺮﻭﺧﺖ
ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺁﻣﺎﺭ ﺍﺳﯿﺪ ﭘﺎﺷﯽ ﻭ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ
ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺳﻦ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺑﺨﺖ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﺍﺯ ﻓﻘﺮ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ چهارده ﺳﺎﻝ ﺭﺳﯿﺪ
ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺯﻫﺮﺍ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ .
ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺩﺍﺭﻭﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭﻥ ﺧﺎﺹ ﺩﻩ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺁﻣﺎﺭ ﻣﺮﮒ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ
ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ.
ﭘﺎﺳﭙﻮﺭﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﺪ , ﻧﺎﻣﺶ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﻨﮓ ﺷﺪ , ﻭﺭﺯﺷﮑﺎﺭﺵ ﺍﺯ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﻩ ﺷﺪ , ﻧﺨﺒﻪ ﺍﺵ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺪﻝ ﻣﻮ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﺷﺪ , ﺷﺎﺩﯼ ﺟﺮﻡ ﺷﺪ , ﺗﺠﻤﻊ ﺑﺎﻻﯼ ده ﻧﻔﺮ ﻏﯿﺮ ﻣﺠﺎﺯ ﺷﺪ , ﺻﺤﻨﻪ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﺷﺪ , , ﺩﺭ ﺷﻬﺮﯼ ﺁﺏ ﻧﺒﻮﺩ ﺁﺏ ﺻﺎﺩﺭ ﺷﺪ , ﺍﺭﻣﻨﺴﺘﺎﻥ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﻕ ﻧﺪﺍﺩ ﺑﺮﻕ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺷﺪ , ﻣﺨﺪﺭ ﺷﯿﺸﻪ ﻫﻢ ﻗﯿﻤﺖ ﻗﻠﯿﺎﻥ ﺷﺪ...
ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯼ
ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯼ
ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﭘﺪﺭ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯼ
ﻣﺎﺩﺭ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯼ , ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯼ

خانم عبادی قبل از حملۀ اسرائیل به نوار غزه برای کودکان غزه چه کردید؟

چرا قبل از کشته شدن کودکان بیانیه صادر نمیکنید؟ چرا صدای اعتراض شما علیه تعلیمات نظامی کودکان و سؤ استفاده آشکار از آنها در نوار غزه به گوش کسی‌ در دنیا نرسید؟
خانم عبادی آیا سخنان افشا گرانه فرزند یکی از بنیان‌گذاران و رهبران حماس که گفت "برای حماس نه جان اسراییلی‌ها اهمیت دارد، نه فلسطینی‌ها و نه امریکایی‌ها و از کودکان فلسطینی به عنوان سپر انسانی‌ استفاده میکنند " را شنیدید؟

«موسسه زنان نوبل»که شیرین عبادی و پنج برنده جایزه صلح نوبل دیگر عضو آن هستند با انتشار بیانیه‌ای نسبتا جناحی بدون اشاره به جنایت‌های حماس و داعش اعلام کردند که " تا زمانی‌ که اسرائیل حمایت‌های علنی و ضمنی‌ برای سیاست‌های خود جهت سرکوب مردم فلسطین دریافت می‌‌کند، صلح واقعی‌ به وقوع نمی‌‌پیوندد "
متن کامل بیانیه توسط هادی قائمی در سایت “کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران” منتشر شده است:

دور تازه برخورد روحانیون با رییس مجمع تشخیص مصلحت هاشمی با دشمنان رهبری همدست شده

روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران چند روز پیش گفتگویی طولانی با آیت الله خزعلی درباره انتخابات مجلس خبرگان منتشر کرد. در این گفتگو که در ادامه نگرانی های راستگرایان تندرو ایران از سرنوشت انتخابات آینده مجلس خبرگان است، حملات کم سابقه ای به هاشمی رفسنجانی شده و نگرانی های هواداران سیدعلی خامنه ای، صریحتر بیان شده است.
آیت الله خزعلی در بخشی از این مصاحبه با اشاره به بیماری رئیس مجلس خبرگان گفت: "در چنین شرایطی هم، قانون پیش‌بینی لازم را كرده و كسی كه نایب رئیس خبرگان هست، باید ریاست داشته باشد. ریاست از بین نمی‌رود و دیگران و مخصوصاً كسی كه فتنه‌گران به او تمایل دارند، نمی‌تواند ریاست را بگیرد. اگر هم خدای ناكرده، كسی حرف خلافی بزند، هستند كسانی كه جواب او را بدهند و جلویش را بگیرند." خزعلی با تاکید بر اینکه پیشنهاد ریاست مهدوی کنی بر خبرگان را او داده است، اضافه کرد: "الان هم او نباشد كسان دیگری هستند كه به ریاست برسند، دیگران هستند. كسی كه فتنه‌گران به دنبال او هستند، لیبرال شده است! با دشمنان نظام و رهبری همدست شده است، در چنین شرایطی اگرهم بیاید، نمی‌تواند مجلس خبرگان را باشرایط كنونی آن، اداره كند."
خبر نگار جوان پرسیده بود: "یعنی در حال حاضر فضای مجلس خبرگان به گونه‌ای نیست كه اساساً ایشان بتواند آن را اداره كند؟" و خزعلی تاکید کرده بود: "بله، اشخاص پخته‌ای در خبرگان هستند كه اساساً به او نظر منفی دارند. بنابراین خیلی نگران نباشید. البته باید با فكر بود، باید دشمن را در نظر گرفت، نباید دشمن را نادیده گرفت، ولی نهایتاً با توكل برخدا و حضور مردمی كه تا به حال نظام را نگه داشته‌اند، دشمن نمی‌تواند كاری بكند."
برخی تحلیلگران معتقدند که در سالهای اخیر و پس از بحران سال ۱۳۸۸، رقابت هواداران سیدعلی خامنه ای با هاشمی رفسنجانی به کینه و دشمنی تبدیل شده است. این دشمنی به دلیل نگرانی از توانایی هاشمی در تضعیف جایگاه رهبر ایران بوده است.
گرچه حمله مداوم راستگرایان تندرو به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بدون رضایت آیت الله خامنه ای ممکن نیست، با اینحال این رویارویی کاملا علنی نبوده است. تقابل هواداران خامنه ای با هاشمی رفسنجانی زمانی به اوج خود رسید که او پس از انتخابات اعلام کرد که در میان احمدی نژاد و هاشمی، به احمدی نژاد نزدیکتر است. خامنه ای گفته بود: "میان آقای هاشمی و رئیس جمهور نیز از سال ۸۴ اختلاف نظرهای متعددی درباره مسائل خارجی، نحوه اجرای عدالت اجتماعی و برخی مسائل فرهنگی وجود دارد که البته نظر رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است."
با اینهمه آیت الله خامنه ای بیش از این پیشروی نکرد و بقیه کار را به هواداران خود واگذار نمود. صاحبنظران معتقدند صف بندی هایی که در میان راستگرایان و با محوریت هاشمی رفسنجانی اتفاق افتاده است، به معنی تقسیم بندی جدید در صحنه سیاسی ایران تلقی میشود.
بجز آیت الله خزعلی که هفته پیش به میدان آمد، در این سالها گروهی از روحانیون بلندپایه جمهوری اسلامی که از هواداران سرسخت آیت الله خامنه ای هستند، حملات مداومی را علیه هاشمی رفسنجانی انجام داده اند.
آیت الله محمد یزدی، یکی از این روحانیان بود که انتقادات او به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام موجب تقابل علنی آنها شد. سرآغاز این تقابل، پس از آخرین خطبه های نمازجعه هاشمی بود که در آن خواستار آزادی زندانیان سیاسی و توجه به خواست عمومی مردم شده بود.
محمد یزدی که عضو فقهای شورای نگهبان هم بود، طی سخنانی به اظهارات هاشمی اعتراض کرده و گفته بود: "در حكومت اسلامی مشروعیت و مقبولیت با یكدیگر متفاوت است و همراهی مردم، برای حكومت مشروعیت ایجاد نمی‌كند. آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه‌ اول و دوم خود زیربنای دیگری را مطرح كرده است كه می‌خواهم بگویم حتما ایشان اشتباه كرده و اشتباه می‌كنند."
او در طول چند ماه پس از آن، به سخنان خود علیه هاشمی ادامه داد تا اینکه یکبار در جمع کارکنان صدا و سیماگفت: "به نظر من سخنان هاشمی با آن نوع بیان به جای اینکه احترام به رهبری باشد، نوعی توهین و جسارت به آیت‌الله خامنه‌ای بود." او اضافه کرده بود: "هاشمی با موضع‌گیری‌هایش که از سه پهلو هم گذشته است، هر روز از نظام دورتر می‌شود."
روز بعد هاشمی رفسنجانی محمد یزدی را تهدید به افشای گذشته اش کرد. هاشمی در آن زمان گفته بود: "درمورد سخنان اخیر آقای یزدی همانگونه که قبلا هم گفتم جوابم تاکنون به سخنان توام با عصبانیت و غرض‌آلود ایشان سلام بوده است، ولی با صحبت‌های دیروز ایشان و اطلاعات رسیده، این بار بوی توطئه به مشام می‌رسد و درباره مسائل ایشان در زمان امام راحل و درجلسه انتخاب رهبری بعد از ارتحال امام و درقوه قضاییه به صورت کتبی مطالبی را گوشزد خواهم کرد." پس از آن بود که دیگر محمد یزدی درباره هاشمی رفسنجانی چیزی نگفت!
با اینحال محمد یزدی تنها کسی نیست که در میان روحانیان بلند پایه، به تقابل با هاشمی پرداخته است. آیت الله مصباح یزدی، یکی دیگر از این روحانیون است که در واقع مهمترین رقیب هاشمی است.
چهاردهم تیرماه گذشته، سایت نامه نیوز، وابسته به مصطفی پورمحمدی، در گزارشی با عنوان "چرا آیت‌الله حذف شدنی نیست؟" به بررسی رقابت مصباح و هاشمی پرداخته و با اشاره به افزایش حملات به هاشمی در دوره ریاست جمهوری روحانی و همچنین با یادآوری حذف منتقدان قبلی هاشمی رفسنجانی از صحنه سیاسی کشورنوشته بود: "مصباح یزدی و جریان پایداری به شدت از این موضوع که هاشمی و روحانی بتوانند اکثریت مجلس و خبرگان رهبری را دراختیار بگیرند در هراس هستند و به خاطر همین حملات گسترده به هاشمی را در این ماه‌ها و روزها آغاز کرده‌اند اما با توجه به سابقه هاشمی، به نظر می‌رسد شرایط مخالفان آیت‌الله در دوره تازه سپهر سیاست ایران، عاقبت بهتر از دو جریان قبلی نداشته باشند." نویسنده گزارش معتقد بود: "انتخابات مجلس دهم و مجلس خبرگان رهبری، زمین همین بازی است. نگاهی به صحنه سیاسی ایران طی این ۳۵ سال گذشته بیانگر این معناست که حذف هاشمی رفسنجانی از صحنه سیاست ایران، امکان ناپذیر است و او بهتر از هرکسی این فضا و زمین بازی را می‌شناسد."
با تداوم حملات مصباح به هاشمی و دولت روحانی، هفته گذشته سایت رسمی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در گزارشی فاش کرد که مصباح یزدی یکبار "جهت شرکت در کنفرانس تحقیقات فلسفه و علوم اسلامی به کانادا و آمریکا" برای گروهی از "فضلای قم" درخواست صد و پنجاه هزار دلار پول کرده است. این نامه، خطاب به هاشمی و در زمان ریاست جمهوری او نوشته شده بود. انتشار سند درخواست پول مصباح یزدی، نوعی پاسخ به حملات اخیر او تلقی شده است.
پیش از آن حجت الاسلام رسول منتجب نیا، آیت الله مصباح یزدی را تهدید کرده بود که "سوابق انقلابی رئیس‌جمهور منتخب که مشخص است، اما می‌خواهید من بگویم که شما چند سفر انگلیس و آمریکا رفته‌اید و با چه افرادی جلسه داشته‌اید؟ می‌خواهید پرونده‌تان را بگویم چیست؟"
در حالی که روحانیون هوادار آیت الله خامنه ای در این سالها یکی پس از دیگری در برابر هاشمی قرار گرفته اند، هاشمی متحدانی هم داشته که جبهه او را تقویت میکردند. بجز اصلاح طلبان و سیدمحمد خاتمی که در این سالها به رفسنجانی نزدیک شدند، گروهی از روحانیون راستگرا هم بودند که صف خود را از دوستان سابق جدا کرده بودند.
نا طق نوری یکی از این روحانیون سرشناس بود. همین چند روز پیش بود که علی اکبر ناطق نوری طی گفتگویی بار دیگر تاکید کرد که دوستی او با هاشمی رفسنجانی عمیق است. او گفت: "نقش سرنوشت ساز آقای هاشمی رفسنجانی با آن قابلیت های فردی منحصر به فرد؛ در مبارزات قبل از انقلاب و پس از آن در اداره جنگ و دوران سازندگی و سایر مقاطع انقلاب؛ اگر نگوییم بی نظیر باید گفت کم نظیر هست." ناطق اضافه کرده بود: "تندروهای سیاسی از هر دو جریان؛ ظاهرا به یک نقطه مشترک رسیده اند و آن هم ایجاد شکاف دربین نیروهای قدیمی انقلاب! از یک طرف برای ایجاد حساسیت می گویند که اینها(آقای هاشمی، بنده و آقای خاتمی) نشسته اند برنامه ریزی برای مجلس آینده کرده اند و چه و چه!که حرف بی ربط و خلاف واقعی است."
نزدیک شدن ناطق نوری به هاشمی رفسنجانی موجب نارضایتی و خشم راستگرایان تندرو شده و در سالهای اخیر حملات بی سابقه ای علیه او انجام شده است. نگرانی از تقویت جبهه هاشمی رفسنجانی، در واقع نگرانی از سرنوشت نهایی رویارویی هاشمی و خامنه ای هم هست.
چندی پیش روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران طی یادداشتی نوشته بود: "بدون تردید تجدیدنظرطلبان هاشمی را برای حوزه‌ای می‌خواهند كه خود مهره و قدرت ورود به آن را ندارند. یا باید وی را مقابل رهبری قرار دهند یا اگر قادر به این كار نباشند، از قدرت چانه‌زنی آن استفاده كنند؛ به تعبیر دیگر هاشمی را در حوزه استراتژیك هزینه می‌كنند."
به نظر میرسد که مهمترین نگرانی از هاشمی، توانایی او در تضعیف رهبر جمهوری اسلامی است. زمانی علی مطهری درباره هاشمی گفته بود: "قصد حذف ایشان از انقلاب را داشتند. عده‌ای معتقد بودند همان‌طور که آقای منتظری حذف شد، ایشان نیز باید حذف شود." و البته آرزوی حذف هاشمی، هر روز قوی تر شده است.

مقاله یک هوادار اسراییل در دیلی بیست در غزه، با ایران می جنگیم


 سال هاست که ایران از گروه های تروریستی در نزدیکی مرز های اسرائیل حمایت می کند.
منقشه دائمی اسرائیل و حماس در نوار غزه بارها و بارها ایران را به عنوان عامل اصلی بی ثباتی در خاورمیانه معرفی کرده است.
درحالیکه که قدرت های غربی برای متوقف کردن برنامه های اتمی ایران، در حال تلاش برای رسیدن به یک توافق با این کشور هستند، وقایع غزه هشداری است که نشان می دهد در صورت شکست در این مذاکرات چه اتفاقی خواهد افتاد.
 دولت اسرائیل سال هاست که از حمایت ایران از گروه های تروریستی چون حماس و جهاد اسلامی، شکایت دارد. این دو سازمان تروریستی  در چند روز گذشته ۱۶۰۰ راکت به سمت اسرائیل پرتاب کرده اند.
راکت های ام-۷۵ که بارها به سمت تل آویو شلیک شده است کپی مدل راکت های فجر-۵ ایران است که در غزه با کمک اعضای سپاه پاسداران ایران ساخته می شود. هواپیمای بدون سرنشین حماس که بدست نیروی هوایی اسرائیل سقوط کرد  ابابیل، هواپیمای بدون سرنشینی است که در ایران طراحی و ساخته شده است.
درحالیکه رهبران ایران با گروه ۱+۵ در وین بر سر برنامه ای اتمی مذاکره می کنند، این سلاح های ایران علیه اسرائیل بکار گرفته می شوند. جان کری، وزیر خارجه آمریکا با جواد ظریف همتای ایرانی اش به گفتگو می پردازد، حماس راکت های ساخت ایران را به سمت اورشلیم پرتاب می کند.
این پیام برای اسرائیل روشن است. ایرانی که حتی امروز به متحدان تروریست اش راکت و پهباد و سایر تکنولوژی های حساس نظامی می دهد در صورتی که به سلاح اتمی دست پیدا کند آنها را در اختیار همین گروه های تروریستی می گذارد.
بعلاوه، حکومت ایران با سلاح اتمی، حکومتی است که بیشتر تمایل به ریسک دارد. دیگر ممانعتی در کار نخواهد بود.
به همین دلیل است که باید عملیات اسرائیل در نوار غزه را بدرستی معنا کرد. اگرچه تروریست هایی که سربازان اسرائیل با آنها در غزه می جنگند فلسطینی هستند اما در واقع آنها متحدان ایران هستند.
در اسرائیل ما ده ها سال است که شاهد این هستیم که ایران گروه های تروریستی را در مرزهای ما ایجاد می کند. حزب الله لبنان، گروه نظامی شیعه که ۱۰۰ هزار راکت و موشک شان به سمت اسرائیل نشانه رفته است و لبنان را تحت کنترل دارند در سوریه، ایران و حزب الله  مسئول نجات حکومت بشار اسد هستند و این درحالیکه است که سلاخی مردم عادی در سوریه ادامه دارد.
و همچین فعالیت های تروریستی ایران در سرتاسر جهان ادامه دارد. این ماه بیستمین سالگرد بمباران مرکز یهودیان آمیا در بوینس آیرس است که ۸۵ نفر کشته و ۳۰۰ زخمی برجای گذاشت. از آن زمان، چندین توطئه تروریستی ایران با شکست مواجه شد و در این میان بمبگذاری در اتوبوس توریست ها در بلغارستان با موفقیت انجام شد.
از تمدید چهارماهه مذاکرات باید استفاده کرد و از آن علیه ایران سود برد. تحریم ها باید باقی بماند و اگر لازم شد تشدید شود. ۱+۵ نمی تواند به سلطه ایران یا فشاری ادامه بدهد که منجر به اتمی شدن این کشور می شود.
توافقی که منجر به خلع سلاح کامل اتمی ایران نشود طوری که این کشور هرگز نتواند به سلاح اتمی دست پیدا کند، کامل نیست.
ایران اخیرا ۱۹ هزار سانتریفوژ دارد که همزمان کار می کنند و می توانند بین ۶ تا ۷ هفته یک بمب اتمی تولید کنند. اگر مذاکرات منجر به خلع سلاح ایران نشود آن موقع است که بعد از مدتی ایران مجهز به سلاح اتمی می شود.
ایران منتظر می ماند تا تحریم ها برداشته شود یا دنیا مشغول یک بحران بین المللی دیگر شود. بعد از ۲ تا ۵ سال از حالا به سمت بمب اتمی می رود.
اگر سانتریفوژ ها از ایران گرفته شود، دنیا سه سال فرصت خواهد داشت – زمانی کافی برای اینکه بفهمیم ایران بمب اتمی می سازد یا نه- تا واکنش نشان بدهد.
حالا هم اشتباه نکنید. درحالیکه اسرائیل به دنبال راه حلی صلح آمیز است ما به امنیت خود بی توجه نیستیم. ما گوشه ای نمی نشینیم و منتظر  نمی مانیم که دیگران سرنوشتمان را رقم بزنند.
سابقه ما خود سخن می گوید. در سال ۱۹۸۱، درحالیکه جهان ما را محکوم کرده بود ما نیروی هوایی مان را برای نابودی اوزیراک، راکتور اتمی صدام در عراق فرستادیم. در سال ۲۰۰۷، همین کار را در سوریه انجام دادیم.
ما دست به این کار زدیم چون دریافته بودیم که این تهدید ها تا چه حد جدی است. ما اقدام کردیم چون احساس وظیفه ی کردیم نه فقط در قبال خودمان بلکه در قبال جهانیان.
ایرانی که برنامه های اتمی اش همچنان ادامه داشته باشد تهدیدی برای جهان است نه فقط به دلیل سلاح اتمی بلکه به دلیل حامیان تروریست اش که از آنها در سرتاسر جهان حمایت مالی  می کند.
مناقشه اخیر نوار غزه تنها یک مثال از آن چیزی است که جهان از ایران خواهد دید. مقصر واقعی متوقف نشده است.

گفتگوی روز با همسر زندانی جنبش دانشجویی گفتند بهاره هدایت از روی تخت به زندان بازگردد


دادستانی تهران در حالی با عدم تمدید مرخصی بهاره هدایت، او را به زندان احضار کرده که این زندانی سیاسی پس از عمل جراحی نیاز به استراحت و مداوا در بیرون از زندان دارد.
امین احمدیان، همسر بهاره هدایت به "روز" می گوید که پی گیری های او برای تمدید مرخصی همسرش نتیجه ای نداشته است. او توضیح می دهد: ما سه ماه بود درگیر این قضیه بودیم. همه مدارک پزشکی موجود بود و بهداری خود زندان هم گفته بود که سنگ کلیه اش خطرناک است و باید بیرون از زندان درمان شود. این مدت هم تایید پزشکی قانونی و نوبت گرفتن برای پزشک و آزمایش و.. را انجام داده بودیم و مرخصی را هم با همین عنوان به بهار دادند. می خواستند اعزام کنند خودشان به بیمارستان و گفته بودند ما وقت بگیریم از بیمارستان که ما پی گیری کردیم و بالاخره مرخصی درمانی دادند.
امین احمدیان می افزاید: از وقتی بهار آمد درگیر همین بودیم بیمارستان پارس معرفی کرد به بیمارستان هاشمی نژاد و اولین نوبتی که به ما داده بودند شنبه هفته اینده یعنی یازدهم بود برای جراحی و دراوردن سنگ. بردم دادستانی رد کرد و گفتند باید برگردد زندان. چاره ای نداشتیم گفتیم سنگ شکن کنیم که عمل سنگ شکن را انجام دادیم. همان روز روی تخت بیمارستان بود که زنگ زدند باید برگردد زندان و نه مرخصی او تمدید شده نه مرخصی آقای زیدآبادی. گفتم مامور بفرستید ببینید الان در بیمارستان در چه وضعیتی است. گفتند نه باید برگردد زندان. گفتم نیاز به استراحت دارد و بیمارستان است. سنگ اش باید برود ازمایش و هفته دیگر باید سونوگرافی کند و.. قبول نکردند.
همسر بهاره هدایت وضعیت جسمانی این فعال دانشجویی را نامساعد توصیف کرده و می گوید: دیروز هم با دادستانی صحبت کردم باز هم قبول نکردند و گفتند امروز هم برنگشته غیبت محسوب می شود. الان هم درد دارد و دیروز مخدر داده بودند امروز هم با مسکن های قوی و نمی دانم حالا با این وضعیت برگردد زندان چه خواهد شد. بعد از ماهها پی گیری ۴ روز مرخصی دادند آن هم به این شکل.
او همچنان خواهان تمدید مرخصی همسرش است و در عین حال می گوید که امروز اگر چاره دیگری نباشد بهاره به زندان بازخواهد گشت.
بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و از فعالان دانشجویی شناخته شده ایرانی است که از سال ۸۸ در زندان به سر می برد. تو به ده سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
بهاره هدایت همزمان با احمد زیدآبادی، روزنامه نگار سرشناس ایرانی به مرخصی ۴ روزه آمده بودند. آقای زیدآبادی روز شنبه با عدم تمدید مرخصی اش به زندان رجایی شهر بازگشت. بهمن احمدی امویی دیگر روزنامه نگار شناخته شده ایرانی است که او هم به مدت ۴ روز به مرخصی آمده بود و به زندان بازگشته است.
روز گذشته اما سعید متین پور، دیگر روزنامه نگار زندانی به مرخصی آمد. او طی ۵ سال گذشته از مرخصی محروم بوده و برای اولین بار در حالی به مرخصی آمده که مدت مرخصی اش تنها ۳ روز است.