۱۳۹۴ خرداد ۳۰, شنبه

کارگران زندانی، از رضا شاه تا روحانی

3

بیستم ژوئن، مصادف با ۳۰ خرداد ماه، توسط کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، روز مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی در ایران نام گرفته است.
قام‌های دولتی در ایران هرگز آماری رسمی در مورد تعداد زندانیان سیاسی منتشر نکرده‌اند اما بخشی از زندانیان سیاسی در ایران، فعالان، اعضای سندیکاها و تشکل‌های مستقل کارگری هستند که با احکام‌ قضایی مختلفی در زندان به سر می‌برند. کمیته‌ها و کمپین‌های مجازی مختلفی در حمایت از کارگران زندانی تشکیل شده که هدف آن‌ها حمایت از کارگران دربند و اطلاع‌رسانی در مورد وضعیت آن‌هاست.

کارگران زندانی در ایران

پیشینه دستگیری کارگران در ایران به دوره رضا شاه برمی‌گردد. در سال ۱۳۱۰، در هشتمین دوره مجلس شورای ملی، قانون منع تشکیل و فعالیت سندیکاها و اتحادیه‌های کارگری تصویب شد. همزمان با تصویب این قانون، دستگیری فعالان کارگری و سندیکایی افزایش یافت.
در سال ۱۳۲۰ و همزمان با حمله متفقین، این قانون برچیده شد و با آزاد شدن فعالیت تشکل‌های کارگری، برخورد سیاسی با کارگران تا هنگام اعتصاب کارگران نفت جنوب در سال ۱۳۲۵ کاهش یافت. یک سال بعد اما با دستگیری ۱۵۰ نفر از رهبران اعتصاب نفت خوزستان و اشغال دفاتر شورای متحده مرکزی کارگران ایران توسط نظامیان، برخوردی با کارگران صورت گرفت که تا آن زمان بی‌سابقه بود.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هم تشکل‌های کارگری از گزندهای دولت کودتا در امان نماندند و به شدت سرکوب شدند.
با پیروزی انقلاب سال ۵۷ اما فضای سیاسی برای فعالیت صنفی و سیاسی کارگران بازتر شد، گرچه این وضعیت چندان دوام نیاورد و با اشغال دفاتر خانه کارگر در شهرهای بزرگ توسط گروه‌های اسلامی، دور جدیدی از بازداشت فعالان کارگری در ایران آغاز شد.
بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که با سرکوب گسترده احزاب و سازمان‌های سیاسی همراه بود، بسیاری از فعالان کارگری بازداشت شدند و تعدادی از آن‌ها نیز در زندان‌ها کشته شدند.
سهراب بهداد
سهراب بهداد
سهراب بهداد، استاد اقتصاد دانشگاه دنیسون اوهایو و نویسنده کتاب «طبقه و کار در ایران»، در مورد سرکوب نهادهای کارگری توسط دولت‌ها به رادیو زمانه می‌گوید: «حکومت‌های غیر دموکراتیک (از هر نوع) تشکل‌های کارگری را تحمل نمی‌کنند، مگر آن‌که ساخته و پرداخته خودشان و نمایشی باشند. دلیل آن روشن است. اتحادیه‌های مستقل کارگری نیروی قدرتمندی در مقابل استبداد و اختناق حکومتی است. نه رضا شاه، نه محمد‌رضا شاه و نه جمهوری اسلامی که خود را (لااقل در آغاز) منجی “مستضعفان” می‌دانست، تن به تحمل اتحادیه‌های مستقل کارگری ندادند و هر کجا نشانی از شکل‌گیری تشکل کارگری دیدند، آن را بی‌رحمانه سرکوب کردند. آن‌ها قوانین کاری نوشتند که حرکت‌های کارگری را ناممکن کند. با این حال آن‌گاه که کارگران در‌صدد ایجاد اتحادیه‌ای بر‌آمدند، حکومت به قوه قهریه متوسل شد تا آن را از پی برکند.»
با وجود تاکید سید محمد خاتمی بر توسعه سیاسی و جامعه مدنی در هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران و همچنین تلاش‌هایی که در زمینه ایجاد تشکل‌‌های غیر‌دولتی توسط عبدالله نوری در وزارت کشور دولت اصلاحات صورت گرفت، همچنان سایه دولت بر سر تشکل‌های کارگری سنگینی می‌کرد.
ممانعت از برگزاری راهپیمایی روز جهانی کارگر و بازداشت برگزارکنندگان این مراسم در تهران و کردستان در سال ۱۳۸۰ و در نهایت بازداشت کارگران مس خاتون‌آباد و کشته شدن دو تن از کارگران معترض در شهر بابک توسط نیروی انتظامی در اسفندماه ۱۳۸۲، نشانه ادامه سیاست‌ دولت‌های پیشین در برخورد امنیتی با فعالیت صنفی و سیاسی در دولت اصلاحات بود.
بازداشت کارگران و فعالان تشکل‌های کارگری در دوره محمود احمدی‌نژاد اما شتاب بیش‌تری به خود گرفت و با کوچک‌ترین اعتراض‌های کارگری توسط نهادهای امنیتی برخورد می‌شد.
بازداشت گسترده رهبران سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در سال ۱۳۸۴، حمله نیروی انتظامی به تجمع کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی در سال ۱۳۸۵، بازداشت و زندانی کردن هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در سال ۱۳۸۷، صدور حکم زندان برای هیات مدیره سندیکای کارگران خباز سقز، بازداشت اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری در سال ۱۳۹۰ در کرج، صدور حکم شلاق برای فعالان کارگری در مراسم روز جهانی کارگر سنندج در سال ۱۳۸۷ و احکام سنگین زندان برای شاهرخ زمانی، رضا شهابی، ابراهیم مددی، منصور اسانلو، محمد جراحی و بهنام ابراهیم‌زاده از نمونه‌های سرکوب فعالیت کارگران در دوره هشت ساله احمدی‌نژاد است.

کارگران زندانی و دولت اعتدال

ادامه صدور احکام زندان و بازداشت فعالان کارگری در دولت یازدهم هم متوقف نشد و شکل تازه‌ای به خود گرفت. بهانه‌های دولت برای بازداشت و احضار کارگران به دادگاه به کارفرماها منتقل شد و طرح شکایت از کارگران توسط کارفرما و دریافت غرامت از آن‌ها به دلیل اعتصاب از مواردی است که در دوره‌های گذشته کم‌تر اتفاق می‌افتاد.
1
صدور مجدد حکم زندان برای شاهرخ زمانی، رضا شهابی و بهنام ابراهیم زاده که دوران محکومیت‌شان را در زندان می‌گذراندند، دستگیری گسترده برگزارکنندگان مراسم روز جهانی کارگر در سنندج و مهاباد، صدور حکم زندان برای جعفر عظیم‌زاده و جمیل محمدی از اعضای هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، چند نمونه از موارد متعدد بازداشت و سرکوب فعالان کارگری در دو سال ریاست جمهوری حسن روحانی است.
علی عجمی
علی عجمی
علی عجمی، عضو مجموعه فعالان حقوق بشر، در مورد وضعیت بازداشت و دستگیری کارگران در دولت یازدهم به رادیو زمانه می‌گوید: «تحقیق و مقایسه دقیقی در این زمینه انجام نشده است ولی به عنوان مثال برخورد و بازداشت کارگران در روز جهانی کارگر در این دو سالی که روحانی انتخاب شده است می‌تواند روشنگر باشد. هم در سال ۹۳ و هم در سال ۹۴ برخورد با کارگران در آستانه روز جهانی کارگر، خشن‌تر و بی‌مداراتر از قبل بوده است، از جمله بازداشت ٢٣ کارگر سندیکاى شرکت واحد، بازداشت برخى از اعضاى اتحادیه آزاد کارگران و اعضاى سندیکاى کارگران فلزکار مکانیک در روز کارگر سال ٩٣.»
با وجود افزایش فشار بر فعالان کارگری در دوره روحانی، چه عاملی این دوره را از دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد متمایز می‌کند؟
مهدی توپچی
مهدی توپچی، عضو کانون مدافعان حقوق کارگر در تهران، شیوه‌های برخورد دولت احمدی‌نژاد با کارگران را با دولت روحانی متفاوت می‌داند. او می‌گوید: «جنبش کارگری در دوره احمدی‌نژاد به شدت سرکوب شد و اغلب کارگران زندانی و فعالان کارگری در‌ بند، یادگار دوران احمدی‌نژاد هستند. در حال حاضر  هم در دولت روحانی شاهد سرکوب شدید جنبش کارگری هستیم اما من در شیوه سرکوب این دو یک تفاوت تاکتیکی و راهبردی می‌بینم و آن نحوه سرکوب جنبش کارگری در دولت آقای روحانی است. ما وقتی از سرکوب سخن می‌گوییم بلاواسطه سازمان‌های امنیتی همچون وزارت اطلاعات یا سپاه در ذهن ما مجسم می‌شوند اما در حال حاضر خط مقدم سرکوب جنبش کارگری وزارت کار و رفاه اجتماعی است. این وزارت‌خانه سعی بر آن دارد تا با تشکیل نهادها و تشکل‌های کذایی با حضور افراد امنیتی و دست نشانده خود، در عین حال که فعالیت کارگران را سرکوب می‌کند، دست به التقاط و انحراف مبارزات کارگران بزند.»

کمپین‌ها و کمیته‌های دفاع از کارگران زندانی

با افزایش فشار بر فعالان کارگری در دولت احمدی‌نژاد، کمپین‌ها و کمیته‌های حمایت از کارگران زندانی تشکیل شد. اما نگرش نسبت به کارایی این کمپین‌ها و کمیته‌های دفاع متفاوت است.
هاشم محمد‌‌نژاد
هاشم محمد‌‌نژاد
هاشم محمدنژاد، از اعضای کمیته حمایت از شاهرخ زمانی، در مورد فعالیت این کمیته و تاثیرات آن می‌گوید: «در رابطه با کمیته حمایت از شاهرخ زمانی با توجه به امکانات و موقعیتی که این کمیته دارد هر آن‌چه که در توان داشته برای کمک به شاهرخ زمانی و سایر کارگران دربند به کار گرفته و بدون شک نمی‌توان انتظار داشت که کار و فعالیت این کمیته به تنهایی باعث آزادی شاهرخ زمانی یا دیگر کارگران زندانی شود.»
او در ادامه به رادیو زمانه می‌گوید: «در سال‌های گذشته کمپین‌های متعددی در حمایت از کارگران زندانی شکل گرفته که به نظر من حیطه عملکرد این کمپین‌ها بسیار محدود و بعضا نیز شامل یک دوره کوتاه مدت و گذرا بوده است. با وجود این نمی‌توان منکر تاثیر آن‌ها بود. برگزاری یک کمپین حداقل دو پیامد دارد: اول رسانه‌ای شدن موضوع و دوم جلب توجه افکار عمومی.»
علی عجمی اما فعالیت کمپین‌های دفاع از کارگران زندانی را تنها راه دفاع از کارگران می‌داند و در این‌باره می‌گوید: «این اقدامات کافى نبوده. اگر‌چه در غیاب تشکل‌هاى قوى کارگرى که قاعدتا باید وظیفه دفاع از کارگران زندانى را بر عهده بگیرند، شاید این تنها راه دفاع از کارگران باشذ، مخصوصا در شرایط امروز ایران که خود دفاع و حمایت از زندانیان هم یک مساله کاملا امنیتى است. این کمیته‌ها در بعضى موارد خوب عمل کرده‌اند، در بعضى موارد هم البته خط‌کشى‌هاى سیاسى و اختلافات حزبى و گروهى، مانع اتحاد عملی و انجام اقداماتی موثرتر براى دفاع از کارگران زندانى شده است.»
با وجود فعالیت کمیته‌ها و کمپین‌های دفاع از کارگران زندانی، سندیکاها، اتحادیه‌ها و انجمن‌هایی که کارگران در آن‌ها عضویت دارند تاکنون نتوانسته‌اند اقدامی جدی در زمینه حمایت از کارگران زندانی انجام دهند. به نظر می‌رسد محدود بودن زمینه‌های قانونی برای فعالیت صنفی و سیاسی کارگران در ایران و عدم حمایت کافی تشکل‌های کارگری از کارگران زندانی در محیط کار، نمی‌تواند شرایط را برای کاهش فشار دولت و دستگاه‌ قضایی بر کارگران زندانی آماده کند.

۲۳هزار زنگ ناقوس در کلن به یاد ۲۳هزار پناهجوی قربانی


Awaregan

شامگاه جمعه، صدها کلیسای کلن در ادای احترام به پناهندگانی که در مسیر فرار به اروپا جان باخته‌اند، ناقوس‌‌های خود را به صدا در آوردند. شهر کلن می‌خواهد میزبان شایسته‌ای برای آوارگان باشد.
از سال ۲۰۰۰ میلادی تاکنون، بیش از ۲۳هزار پناهجو در تلاش ورود به اروپا و برای رسیدن به سرزمینی امن‌تر و بهتر جان باخته‌اند. اکثر این افراد در مدیترانه و به خاطر واژگونی کشتی‌ها و قایق‌های فرسوده غرق شده‌اند؛ تا ‌آنجا که مدیترانه از سوی نهادهای حقوق بشری «گورستان پناهجویان» نام گرفته است. کلیسای کاتولیک کلن شامگاه جمعه ۱۹ ژوئن در بزرگداشت یاد این قربانیان، ناقوس‌های صدها کلیسا را هم‌زمان به صدا در آورد.
۲۳۰ کلیسای کوچک و بزرگ در این طرح شرکت کردند. مناسبت این اقدام، روز جهانی پناهجویان (۲۰ ژوئن) بود.
به گفته کاردینال ولکی از کلیسای اعظم کلن، هر زنگ ناقوس، ندایی نمادین از کودکان، مادران و پدرانی بود که در راه رسیدن به دنیایی بهتر جان باختند. مقامات کلیسای کاتولیک اعلام کرده‌اند که هدف از این اقدام‌، هشیار کردن سیاستمداران و فراخواندن سیاستگذاران به تعیین ساز و کاری است که راه ورود قانونی پناهجویان به اروپا را هموار سازد.
کاردینال ولکی مردم کلن را نیز برای اعلام همبستگی با پناهجویان به تجمع در مقابل میدان روبروی کلیسای اعظم (دم) دعوت کرده بود. این گردهمایی با سخنرانی، خاطره‌گویی پناهجویان و اجرای موسیقی همراه بود.
در اکسیونی که کلیسای کاتولیک کلن تحت نام «همسایگان جدید» به راه انداخته‌، قرار است هزاران دست‌بند بین مردم توزیع شود که روی آن به زبان‌های مختلف عبارت «خوش آمدید» نقش بسته است.
کلیسای کاتولیک کلن در صدد است به این طریق، لزوم حمایت شهروندان آلمان از پناهجویان را گوشزد سازد و روح همدردی آنها با آوارگان کشورهای دیگر را بیدار کند. شهر کلن به خارجی‌پذیری شهرت دارد و میزبان شایسته‌ای برای پناهجویان و آوارگان به شمار می‌رود.
آلمان اصلی‌ترین مقصد مهاجران و پناهجویان جهان است. تنها در سال ۲۰۱۴ بیش از ۱۳۰ هزار نفر در فرار از ناامنی سیاسی و یا در جست‌وجوی زندگی بهتر به آلمان آمده‌اند. در میان کشورهای اروپایی، آلمان به نسبت جمعیت خود، مقام هشتم را در پذیرش پناهنده دارد. سوئد به نسبت جمعیت‌‌اش، اولین کشور است و پس از ‌آن هلند قرار دارد.
سازمان ملل به مناسبت روز جهانی پناهندگان، شمار پناهجویان و آوارگان درسال ۲۰۱۵ را بی‌سابقه خوانده است. کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، روز پنجشنبه ۱۸ ژوئن نسبت به افزایش بی‌سابقه تعداد آوارگان جهان هشدار داد. در پایان سال ۲۰۱۴ بیش از ۶۰ میلیون نفر در جهان بر اثر جنگ، درگیری‌های منطقه‌ای و مسائل سیاسی از خانه و کاشانه خود آواره شده‌اند.

از مصرف الکل و دخانیات تا آزار جنسی کودکان کار بی آمار با انواع خطرها


۱۲ ماه جون ، برابر با ۲۲ خردادماه و روز جهانی منع کار کودک امسال در حالی سپری شد که عمر پیوستن ایران به كنوانسيون جهاني حقوق كودك ۲۲ ساله شده است. کنوانسیونی که کشورهای عضو، با امضای پیمان‌نامه متعهد شده‌اند مفاد آن را در راستای احقاق حقوق کودکان اجرا کنند. با این حال بسیاری کارشناسان و فعالان حقوق کودک بارها نسبت به قوانین و رویکردی که ایران در مواجهه با این پدیده دارد، انتقاد کرده‌‍اند.
همانند بسیاری از آسیب‌های جتماعی، آمار دقیق کودکان کار در ایران مشخص نیست و تنها آمار رسمی به سال ۸۵ بر می‌گردد که تعدادشان یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر اعلام شد. همچنین بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس در ایران، سه‌میلیون و ۲۶۵‌ هزار کودک بازمانده از تحصیل وجود دارد که تعداد قابل توجهی از آن‌ها، کودکان کار هستند.
برخی آمارها هم از وجود بیش از ۱۳ هزار کودک کار و خیابان، تنها در تهران، حکایت دارد. در کنار این ارقام، ۹۱۵ هزار کودک به عنوان کودک خانه‌دار به ثبت رسیده‌اند که از این تعداد ۹۸.۹ درصد دختر هستند.

۱۷ درصد کودکان کار الکل مصرف کردهاند
"طبق آمارهای رسمی ٢٠ میلیون هفت تا ١٨ ساله در سن مدرسه، در کشور وجود دارد در حالی‌که آموزش‌وپرورش در سال‌جاری تعداد دانش‌آموزان را ١٣میلیون نفر و به روایاتی دیگر ١٣ میلیون و ٦٠٠ هزار نفر اعلام کرده است. حال باید پرسید شش، هفت میلیون نفر دیگری که در سنین مدرسه هستند، چه می‌کنند؟" این را امیرمحمود حریرچی، جامعه‌شناس در میزگرد بررسی وضعیت کودکان کار در ایران مطرح کرده و در ادامه ضمن اشاره به این‌که به‌طور متوسط روزانه در تهران کودکان کار بین ٥٠ تا ٧٠ هزار تومان درآمد دارند، گفته است: "با وجود درآمد نسبتا خوب کودکان کار و خیابان در شهری مانند تهران، همواره شاهد آن هستیم که ظاهر آنان هیچ‌گاه تغییر نکرده و همچنان با لباس‌های مندرس در معابر حضور می‌یابند و این موضوع دلایل متعددی دارد و یکی از آنها این است که این شیوه لباس‌پوشیدن به‌عنوان ابزاری برای کسب درآمد بیشتراست."
معاون وزیر بهداشت چندی پیش با استناد به مطالعه‌ای که دو سال پیش روی هزار کودک کار و خیابانی در شهر تهران انجام شده، شیوع ایدز در این گروه از کودکان را ۴. ۵ درصد اعلام کرد و هشدار داد: "میزان ابتلا به ایدز در کودکان کار و خیابانی، ۴۵ برابر سایر افراد جامعه است و این می‌تواند زنگ خطر جدی باشد."
به گفته علی اکبر سیاری ۷۲ درصد این کودکان گفته‌اند دوستانشان سوء مصرف مواد مخدر داشته‌اند و این نشان می‌دهد که این کودکان با مواد مخدر آشنا هستند. ۱۵ درصد این کودکان نیز اعلام کرده‌اند که خودشان مواد مخدر مصرف کرده‌اند. ۴.۶ درصدشان هم عنوان کرده‌اند که مواد تزریقی استفاده کرده‌اند.
پیش از این، مصطفی اقلیما رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی در خصوص علل بالا رفتن آمار کودکان کار و خیابان مبتلا به ایدز در ایران به روز گفته بود: "در تمام کشورها بسته به میزان فقری که وجود دارد، بچه‌های بدون سرپرست در خیابان رها می‌شوند و دست به کارهای مختلفی می‌زنند البته بسیاری از آنها خانواده و محلی برای زندگی دارند اما ناچارند برای امرار معاش، با كار كردن به خانواده هایشان كمك كنند. این کودکان اغلب مورد تجاوز افراد بزرگتر ازخودشان قرار می گیرند و بعضا در قبال این کار پول دریافت می کنند."
روزنامه شرق هم چندی پیش بر اساس یافته‌های پژوهش گسترده سازمان بهزیستی نوشت که کودکان کار و خیابان، کودکان ١٠ساله بیشترین تعداد کودکان خیابانی را تشکیل می‌دهند. ١٧/٣درصد کودکان خیابانی حداقل یک‌بار در عمر مصرف الکل داشته‌اند. ٢٣درصد این کودکان حداقل یک‌بار مواد، الکل یا سیگار مصرف کرده‌اند و٦/٩درصد این کودکان در شش‌ماه اخیر مصرف داشته‌اند. ٢١درصد کودکان تجربه رابطه جنسی داشته‌اند. میانگین سن شروع روابط جنسی در دختران ١٢/٥سال و در پسران ١٣/٧سال است و ٥/٤درصد این کودکان آزار جنسی را گزارش کرده‌اند.
وب‌سایت خبر آنلاین هم با اشاره به آمارهای نگران کننده از کودکان کار در کشور نوشته بود: ۱۰ درصد کودکان کار کشور به دلایل شرایط زندگی در سن نوجوانی و جوانی جذب گروه های بزهکار می‌شوند و به کارهایی همچون فروش مواد مخدر و جرام دیگر رو می آورند. ۱۰ درصدی که حتی با آمار یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفری سال ۱۳۸۵ حدود ۱۷۰ هزار نفر می شوند.

متهم ردیف اول: فقر
بنا بر تعاریف بین‌المللی هر انسان زیر ۱۸ سالی که به منظور کسب درآمد به فعالیت اقتصادی و یا مشاغل کاذب اشتغال داشته باشد، کودک کار نامیده می‌شود. کارکودک مانع تحصیل، آموزش و برخورداری آنان از امکانات اولیه رشد فردی و اجتماعی است. سازمان جهانی کار در تازه ترین گزارش خود با اشاره به وجود ۲۱۵ میلیون کودک در بازار کار کشورهای مختلف جهان اعلام کرده است: بیش از نیمی از کودکان کار مجبور به کار کردن در بد‌ترین اشکال کار کودک مانند بیگاری در محیط‌ های خطرناک، برده داری یا انواع دیگر کار اجباری، فعالیت‌های غیر قانونی مانند قاچاق مواد مخدر و همچنین شرکت در درگیری‌ های نظامی می‌ شوند.
در ایران دامنه کار برای این دسته از کودکان، از کار طاقت‌فرسا در کوره‌‌پزخانه‌ها گرفته تا دست‌فروشی در مترو و چهارراه‌ها...گسترده است. این کودکان در معرض انواع سوءاستفاده ها و خشونت های جنسی و جسمی، آسیب‌های روانی، به کارگیری در انواع قاچاق و بدرفتاری کارفرمایان قرار دارند. سازمان بین‌المللی کار، ورود نوجوانان به عرصه کار را از زاویه عرضه و تقاضا بررسی می‌کند و فقر را مهمترین عامل وادار شدن آنان به کار می‌داند.

آمار اعتیاد در دانشگاه‌ها بسیار نگران‌کننده است


محمدرضا عارف، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام طی سخنانی از وضعیت اعتیاد در دانشگاه‌ها و گسترش آن ابراز نگرانی کرد. به گزارش خبرگزاری ایرنا، عارف که عضو شورای انقلاب فرهنگی هم هست به یکی از جلسات این شورا اشارهکرده و گفته: "در جلسه اخیر شورای انقلاب فرهنگی گزارشی از وضعیت اعتیاد ارائه شد که آمار دانشگاه‌ها بسیار نگران کننده بود." او تاکید کرده: "شاید اگر رسانه‌های ما وظیفه ملی خود را بهتر و با رویکردی فرهنگی انجام می دادند، بحران هایی مانند اعتیاد و طلاق در این سطح نبود؛ نرخ طلاق در برخی استانها وضعیتی نگران کننده پیدا کرده است؛ چقدر رسانه ملی به این مساله می‌پردازد؟" عارف با اشاره به وضعیت "عصبیتی" که در جامعه حاکم است، اضافه کرد: "چقدر رسانه ملی و رسانه‌ها به طور کلی در ایجاد آرامش کمک می‌کنند؟"
اشاره عارف به جلسه چند روز پیش شورای انقلاب فرهنگی است که در آن علاوه بر معرفی تعدادی از روسای دانشگاه‌ها، درباره موضوع اعتیاد در دانشگاه نیز ابراز نگرانی شده بود. براساس گزارش های رسمی منتشر شده، در ادامه بررسی آسیب‌های اجتماعی، "موضوع اعتیاد و آسیب‌های ناشی از آن و راهکارهای مقابله جدی با این پدیده" در جلسه مزبور مطرح و "بر ضرورت شکل‌گیری عزم ملی برای مبارزه با اعتیاد در کشور" تاکید شده بود. با اینهمه در گزارش منتشر شده، خبری از وضعیت اعتیاد در مراکز آموزش عالی وجود نداشت.
با اینهمه از میان اخبار پراکنده منتشر شده می توان وضعیت بحرانی دانشگاه‌ها در این زمینه را آشکارتر کرد. اواخر اردیبهشت ماه گذشته، نبی مطلبی، مدیر کل دانشجویی وزارت بهداشت از گسترش اعتیاد در دانشگاه‌ها خبر داد. او چهار آسیب مهم و بحرانی در دانشگاه را "اعتیاد، افت تحصیلی، افکار و رفتار خودآسیب‌رسان و یاس و سرخوردگی" نامیده و گفته بود: "براساس گزارش ستاد مبارزه با مواد مخدر و در مقایسه با آمار اعضای تشکل‌های دانشجویی‏ آمار اعتیاد در دانشگاه‌ها از آمار عضویت در تشکل‌ها پیشی گرفته است." در همان روزها،محمدرضا فراهانی، معاون دانشجویی و فرهنگی وزارت بهداشت نیز گفته بود: "آمار افت تحصیلی، اعتیاد، افسردگی، مواد مخدر و روانگردان‌ها متاسفانه در سال‌های گذشته به طرز نگران‌کننده‌ای افزایش یافته است."
از سوی دیگر بر طبق آمارهای منتشر شده در سال‌های اخیر، آمار اعتیاد در دوره‌های آموزشی پیش از دانشگاه نیز افزایش چشم گیری داشته است. بر اساس آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر، حدود یک درصد دانش آموزان معتادند.سید حمید صرامی مشاور دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در یک برنامه تلویزیونی که چند هفته پیش از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، فاش کرد که طی ۱۰ سال آمار دانش آموزان معتاد دو برابر شده است. او گفته بود: "می‌گوییم در سال ۸۱ نیم درصد از دانش آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستان گرایش به مواد مخدر داشتند و در سال ۹۰ این میزان به یک درصد رسیده، یعنی زمینه های خطرپذیری، فشار مصرف، گروه همسالان و مصرف های یک باره، زیاد شده. البته ما نمی گوییم همه مشکل سر خانواده است. همه نهادهای فرهنگی و خانوادگی در کنار خانواده، باید در این بحث درگیر شوند."
محمدحسن آصفری، نماینده مجلس هم هفته پیش علت اساسی افزایش مصرف مواد مخدر را تغییر نکردن قیمت این مواد دانسته و گفته بود: "هر سال قیمت همه كالا افزایش می‌یابد اما شاهد افزایش قیمت مواد مخدر در جامعه نیستیم و این نشان می‌دهد كه مافیا سعی دارد مواد را به راحتی و با هزینه كم در دسترس همه به ویژه جوانان قرار دهد."
لازم به ذکر است که در ماه‌های گذشته اظهارات وزیر کشور درباره پول‌های کثیف موارد مخدر نیز خبرساز شده بود. گرچه در نهایت سخنان او مسکوت گذاشته شد اما مشخص بود که مشکل اعتیاد و خرید و فروش گسترده مواد مخدر در ایران ابعاد پیچیده سیاسی نیز دارد. دوم اسفند ماه گذشته رحمانی‌فضلی با اشاره به "گردش سالانه ۲۰ هزار میلیارد تومان به دنبال قاچاق مواد مخدر" گفته بود: "باید توجه داشت که بی‌شک بخشی از پول کثیف قاچاق مواد مخدر در حوزه سیاست، انتخابات و انتقال قدرت سیاسی در کشور وارد می‌شود." این سخنان با انتقاد گسترده راستگرایان تندرو مواجه شد و آنها خواستار شفاف شدن ادعای وزیر کشور شدند.
در همان روزها عوض حیدرپور، نماینده شهرضا درمجلس گفته بود: "در دوره احمدی‌نژاد تخلف‌هایی اتفاق افتاده و رانت و تخلف مالی کم گزارش نشده، به هر شکل هر آدم عاقلی می‌داند این پول‌ها زمانی پنهان می‌شود زمانی دیگر پیدا. سیاست هم فرصت خوبی برای خرج‌کردن پول‌هایی از این دست است." حیدرپور همچنین افزوده بود: "خیلی اوقات پول قاچاق، رانت و پول کثیف وسط کار می‌آید که باید از آنها حذر کرد. متاسفانه دوباره فضای انتخابات فعال شده و به‌جز رحیمی که روانه زندان شده، بقیه تیم همگی فعالند."
از سوی دیگر در سالهای گذشته اخباری از قاچاق مواد مخدر توسط نهادهای حکومتی در ایران با هدف ضربه زدن به منافع غربی منتشر شده است.
 حتی یکبار مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری طی گفتگویی اعلام کرده بود: "معتقدم ما از هیچ راه خلافی به هدف‌هایمان نمی‌توانیم برسیم. الان هم کاملاً بر این باور هستم هیچ سودی در فعالیت خلاف نمی‌بینیم. حتی سودهای مقطعی هم نمی‌بریم... مطمئناً ترانزیت مواد مخدر با هر شکلی خیانت به بشریت است. هیچ منفعتی و خیری در آن نیست که یک دستگاه آن را انجام دهد و هر کسی کرده باشد و یا چه کسی در فکر این کارها باشد، حتماً برای کشور مضر است."

"تدبیر کافی نیست، ‌دولت با اقتدار زنان را به ورزشگاه راه بدهد" نماینده مجلس: زنان را فقط برای رای دادن در انتخابات می‌خواهند


رقابت‌های جام جهانی والیبال روز جمعه با بازی ایران و آمریکا آغاز می‌شود؛ مسابقه‌ای که علاوه بر حساسیت‌های ورزشی و ملی، با چالش‌ بزرگ حضور یا عدم حضور زنان در ورزشگاه‎‌ نیز مواجه شده است. دولت حسن روحانی وعده داده بود تا امکان حضور زنان در ورزشگاه را فراهم کند اما اینک به نظر می‌رسد با فشار نیروهای تندرو، عقب‌نشینی را انتخاب کرده است. کمال‌الدین پیرموذن، عضو فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی به "روز" می‌گوید: "برازنده نیست که این افراطیونِ رادیکالِ خودحق‌پندارِ تشنج‌آفرین با رفتارهای فراقانونی و غیرقانونی سد راه توفیقات این دولت و ملت باشند."
 اشاره او به گروه‌هایی است که به صراحت برای دولت و زنانی که خواهان ورود به ورزشگاه‌ها هستند خط و نشان کشیده‌اند. این گروه‌ها هفته گذشته هم‌فکرانشان را به "حضور خونین" در مقابل ورزشگاه ۱۲ هزار نفری آزادی در روز ۲۹ خرداد دعوت کرده بودند. روز چهارشنبه ۲۸ خرداد هم شماری از مخالفان حضور زنان در استادیوم‌های ورزشی مقابل ساختمان وزارت ورزش تجمع‌کردند. وب‌سایت‌های خبری شمار این افراد را حدود صد نفر گزارش‌ کرده‌اند.
از سوی دیگر یک منبع آگاه به خبرنگار ایسنا گفته که ورود کلیه بانوان به سالن‌های والیبال در دیدار تیم‌های ملی ایران و آمریکا ممنوع اعلام شده است. این در حالی‌است که شهین دخت مولاوردی ۱۱ خردادماه به روزنامه شرق گفته بود ناجا و وزارت کشور مجوز ورود زنان به سالن‌های والیبال را امضا کرده‌اند‌. هر چند سخنگوی نیروی انتظامی اعلام کرد که هنوز مجوز حضور زنان به پلیس ابلاغ نشده است.
مولاوردی در آخرین اظهارنظر خود روز سه‌شنبه ۱۹ خرداد به آسوشیتدپرس گفت که تعداد محدودی از زنان که بیشتر آن‌ها "خانواده‌های بازیکنان تیم ملی" هستند، اجازه‌ خواهند داشت در استادیوم حضور پیدا کنند. اما در روزهای گذشته زنانی که برای تهیه بلیت به وب‌سایت ورزشگاه سر زده اند با این جملات مواجه شده‌اند که "به دلیل محدود بودن بخش‌های مربوط به خانم‌ها به دلیل تکمیل ظرفیت انجام نخواهد شد".
 فدراسیون والیبال هم که پیش‌تر گفته بود در صورت عدم حضور زنان در ورزشگاه میزبانی ایران با مشکل رو به رو می‌شود اعلام کرده که چگونگی حضور تماشاگران زن در سالن محل برگزاری مسابقات را به دقت زیر نظر خواهد داشت. سخن‌گوی این فدراسیون به بی‌بی‌سی گفته است: "فدراسیون جهانی والیبال از نزدیک با مقامات این فدراسیون که در محل مسابقات حضور می یابند در تماس خواهد بود تا شرایط میزبانی بیست و ششمین دوره لیگ جهانی والیبال در ایران را بسنجد".

تندروها می‌خواهند از دولت و ملت انتقام بگیرند
حضور زنان در ورزشگاه‌ها به یکی از موضوعات جنجالی چند وقت اخیر بدل شده است. دولت سال گذشته در تحقق وعده حضور زنان در ورزشگاه‌ها ناکام ماند و این‌بار نیز با وجود وعده‌های فراوان، با مشکلات و مخالفت‌های زیادی روبه‌رو است. کمال‌الدین پیرموذن، عضو فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی به روز می گوید: "باید این حق را برای نیمی از جامعه ایران اسلامی قائل باشیم. بانوان عزیز حتما باید بتوانند، از این فرصت، این نشاط اجتماعی استفاده کنند. به طور حتم تشویق این عزیزان باعث افزایش انگیزه بازیکنان خواهد شد و پیروزی را کلید خواهد زد. نباید از خانم‌ها فقط در مقطع اخذ رای استفاده ابزاری و زینتی استفاده کنیم و در مقاطعی که می‌خواهند از فرصت‌ها استفاده کنند با موانع روبه رو شوند."
پیرموذن می‌گوید: "من به صورت مطلق حامی حضور این عزیزان در ورزشگاه هستم و پیام زنان را هم به نهاد ریاست‌جمهوری می‌رسانم."
اما ماجرا تنها خواست و اراده‌ دولت نیست. نیروهای تندرو این بار مصمم‌تر از همیشه می‌خواهند جلوی حضور زنان در ورزشگاه را بگیرند. بنفشه جمالی فعال حقوق زنان چهارشنبه گذشته به روز گفته بود: "این گروه‌های تندرو و گروه‌های فشار به تجربه فهمیده‌اند که عملا دولت فعلی با کوچک‌ترین تهدیدی عقب می کشد و قرار نیست جلوی این رفتارهای غیرقانونی بایستد."
کمال‌الدین پیرموذن دلیل شدت عمل تندروها رو این‌طور توضیح می‌دهد: "بساط استمرار قدرت رادیکال‌ها با موفقیت دولت در دیپلماسی سیاسی که زمینه‌ای‌ است برای تحقق حماسه اقتصادی جمع می‌شود، به همین این‌ها باید به با هر ترفندی شده سد راه برنامه‌های دولت شوند. امیدوارم دولت با دفع شر این افراد زمینه حضور زنان در ورزشگاه را فراهم کند."
او در پاسخ این سوال که فکر نمی‌کنید برخورد منفعلانه دولت باعث بروز چنین رفتاری‌های غیرقانونی‌ای در کشور می‌شود می‌گوید: "دولت می خواهد با تدبیر رفتار کند، اما تدبیر با قاطعیت بیشتر برازنده دولت مقتدر است."
او بار دیگر انگشت اتهام را به سوی تندروها می‌گیرد و می‌گوید: ‌"نمی‌شود صورت مساله را پاک کرد، چرا باید این امتیاز از کشور ایران گرفته شود؟ این افراد ناآگاه که منافع‌شان با ملت سازگار نیست صرفا بازیچه کارگردانانی شده‌اند که می‌خواهد از دولت انتقام بگیرند و با ملت این گونه رفتار می کنند."
وب‌سایت یالثارات هفته پیش " اطلاعیه مشترك گروه‌های متحد حزب‌الله درباره غائله ورزشگاه‌ها" را با عنوان "۲۹ خرداد، وعده امت‌حزب‌الله مقابل ورزشگاه ۱۲هزارنفری آزادی" منتشر کرد که در آن آمده بود: "خبر صدور اعلام مجوز قبلی برای ورود زنان به ورزشگاه، نزد حزب الله به معنی ورود آنان تلّقی شده و تا زمان اعلام ابطال این مرقومه شوم از سوی مراجع رسمی، این فرض به قوت خود باقی می ماند. بر اين اساس و از طريق اين تريبون، گروه‌هاي متحد جامعه حزب الله عموم امت حزب‌الله را دعوت به حضور در معركه مي‌كنند تا در روز ۲۹ خرداد ماه ۱۳۹۴ مصادف با دوم رمضان المبارك ۱۴۳۶، راس ساعت ۱۳ براي اداي تكليف شرعي در مقابل ورزشگاه ۱۲ هزار نفري آزادي حاضر باشند."
روز چهارشنبه هم مخالفان حضور زنان در استادیوم‌ها مقابل ساختمان وزارت ورزش نماز خواندند و پلاکاردهایی با شعارهای "مرگ بر ضد ولایت فقیه" و "مرگ بر اسرائیل" بالا بردند؛ تجمع کنندگانی که پرچم حزب‌الله لبنان راهم بالا برده بودند.
توییتر روزنامه شرق هم خبر داده که تجمع‌کنندگان خواهان برکناری شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده حسن روحانی شده‌اند.
کمال‌الدین پیرموذن در این ارتباط میگوید "در کشوری که مدنیت‌اش درخشان‌تر از تمامی کشورهاست این برازنده نیست که این افراطیون رادیکان خودحق‌پندار تشنج‌آفرین با رفتارهای فراقانونی غیرقانونی سد راه توقیقات این دولت و این ملت باشند. امیدوارم زنان فرصت حضور در سال‌ها را بیابند این برخوردهای سلیقه‌ای که از سوی برخی از عمال مخالف دولت رخ داده خاتمه بیابد".
پیش‌تر و هم‌زمان با انتشار اخبار ضد و نقیض، ۴۸۱ فعال مدنی درباره موضوع ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه‌ها، به وزیر کشور، وزیر ورزش و فرمانده نیروی انتظامی نامه نوشته‌اند. در متن این نامه آمده است: "ما امضا کنندگان این نامه از وزارت کشور، فدراسیون والیبال، وزارت ورزش و جوانان و معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری می‌خواهیم که جهت رفع تمامی موانع موجود اقدام و هرچه سریع‌تر شرایط حضور زنان در ورزشگاه را مهیا کنند و آن را به اطلاع عموم برسانند. بدیهی است که اختصاص جایگاهی محدود برای اقلیتی از زنان یا دعوت گزینشی تماشاگران، پاسخگوی مطالبه به حق ما نخواهد بود."
بنفشه جمالی از امضاکنندگان این نامه به روز گفته بود: "قطعا زنان برای حضور در ورزشگاه‌ها و دیدن مسابقات والیبال تمام راه‌ها را امتحان خواهند کرد."

تجاوز گروهی به یک دختربچه؛ چرا جامعه سکوت کرده است؟

به گزارش خبرگزاری هرانا، روزنامه “قانون” چاپ تهران، در شماره روز سه‌شنبه ٢۶خرداد (١۶ژوئن) خود، درباره تجاوز گروهی مرد بزرگسال به یک دختربچه ۱۱ ساله در تهران خبر داد.
روزنامه قانون نوشته است که این گزارش بر اساس روایت‌های واقعی و زمان و مکان مشخص و تصاویر مستند تهیه شده است. یک شاهد عینی به “قانون” گفته که وقتی شبانه با جمعی دیگر در تهران پرسه می زده و به پل یکی از بزرگراه‌های این شهر رسیده، مشاهده کرده که شش مرد به یک دختر بچه تجاوز جنسی کردند. به عقیده این شاهد عینی، این شش مرد معتاد بودند زیرا از حالت عادی خارج شده بودند.
یک شاهد عینی دیگر نیز که از این دختر با تلفن همراه عکس گرفته، تجاوز جنسی را تأیید کرده است. همچنین به نوشته روزنامه قانون، بررسی‌های پزشکی از شکنجه جسمی این دختربچه حکایت دارد.
در این گزارش اما اشاره‌ای به این موضوع نشده که این شاهدان که یکی از آنان اقدام به عکسبرداری هم کرده چرا اقدامی برای جلوگیری از تجاوز به این دختر انجام نداده‌اند و اصولا شرایط وقوع این حادثه به چه صورتی بوده که امکان جلوگیری از آن وجود نداشته است.
با گذشت چند روز از انتشار این خبر، هیچ واکنشی از سوی مردم، نهادهای مدنی و مسئولان امنیتی و قضایی برای پیگیری این مسئله و رسیدگی به آن انجام نشده یا لااقل خبری از آن در جایی منتشر نشده است.
در آخرین مورد تجاوز گروهی در هند که اولین آن هم نبود، و اتفاقی است که در آن کشور بیشتر از سایر کشورهای منطقه روی می‌دهد، اعتراضات مردمی آنچنان بالا گرفت که پای بالاترین مقام‌های حکومتی را نیز به این موضوع باز کرد.
در ایران حادثه مشابه این رویداد، تجاوز گروهی در یک مجلس عروسی در خمینی‌شهر اصفهان بود. پس از انتشار خبر این واقعه نیز عکس‌العمل درخوری از سوی مردم دیده نشد.
دویچه وله در این باره پرسیده است که آیا جامعه ایران حساسیت خود را نسبت به این مسائل از دست داده است؟ آیا می‌توان گفت فشار اقتصادی و خفقان سیاسی آنقدر بالا گرفته که قدرت واکنش را از مردم سلب کرده است؟
پروین بختیارنژاد کنشگر و پژوهشگر زنان معتقد است جامعه ایران هنوز به آن مرحله نرسیده که حساسیتش را نسبت به تجاوز جنسی آن هم به یک کودک از دست داده باشد. به نظر او مسائل دیگری هستند که مانع نشان دادن واکنش مناسب به این موضوع شده‌اند.
خانم بختیارنژاد می‌گوید: «جامعه ایران درگیر بحران​های متعدد است و هر روز به​نوعی یا بخشی از جامعه به دلیل حساسیت​هایی که دارند مجبورند که در مقابل یکی از این بحران​ها اعتراض بکنند، بایستند، صدای​شان را به سایر مردم، به مسئولینی که به وظایف​شان عمل نمی​کنند برسانند و این است که در واقع مرتب در حال نقش​آفرینی در نقش​های متعدد هستند.»
به عقیده این پژوهشگر اجتماعی، مردم بسته به منافع‌شان باید مرتبا در موقعیت‌های گوناگون و ناشناخته برای اعتراض قرار بگیرند؛ برای تامین منافع اقتصادی در موقیعت اعتراض به ادامه تحریم‌ها، برای تامین امنیت اجتماعی در موقعیت اعتراض به مثلا اسیدپاشی، برای تامین سلامتی در موقعیت اعتراض به خشک شدن دریاچه‌ها همه اینها به نظر خانم بختیارنژاد باعث می‌شود تا خواسته‌ها بسیار پراکنده باشد و در نتیجه در مواردی اصلا اعتراضی صورت نگیرد.
نقش سرکوب و اختناق
یکی از دلایلی که مانع تمرکز مردم و فعالان مدنی بر روی یک موضوع و پیگیری اعتراضات درباره آن می‌شود، سرکوب توسط دستگاه‌های حکومتی است. پروین بختیارنژاد در این باره می‌گوید: «زمانی که مردم در یک جا جمع می​شوند و روی یک موضوع فوکوس می​کنند، این افراد به راحتی سرکوب، بازداشت و روانه زندان​ها می‌شوند. ولی زمانی که این فعالان اجتماعی یا خود مردم مرتب از این نقطه به آن نقطه نقل مکان می​کنند و از این اعتراض به آن اعتراض منتقل می​شوند، این یک نوع در واقع بازی کردن است و باعث می​شود که کمتر مورد شناسایی و مورد سرکوب و بازداشت و مسائل دیگر قرار بگیرند.»
به عقیده این کنشگر اجتماعی، آزادی عمل برای اعتراض به نابسامانی‌های اجتماعی از مردم و از کنشگران سلب شده و به همین دلیل مردم هم در بسیار موارد ناچارند تنها در مواردی که ربط مستقیمی با منافع خودشان دارد، دست به اعتراض بزنند.
خاموشی مسئولان
این روزها شاید بیشتر از قبل شاهد “تحرکات” نمایندگان مجلس باشیم که در اعتراض به موضوعات گوناگون سیاسی و اجتماعی؛ از مذاکرات اتمی گرفته تا ورود زنان به ورزشگاه‌ها یا ساپورت پوشیدن دختران اعلام موضع می‌کنند و این موضع نیز در اکثر موارد اعتراضی است.
اما در برابر خبر تجاوز گروهی به یک دختربچه ۱۱ ساله صدای اعتراض یا حتی قول پیگیری از هیچیک از نمایندگان مجلس شنیده نمی‌شود.
این در حالی است که این نمایندگان مجلس همواره تاکید کرده‌اند که مسائلی که در ارتباط با به گفته آنان “عفاف” باشد برایشان خط قرمز محسوب می‌شود اما ظاهرا تجاوز گروهی به یک دختربچه عبور از این خط قرمز به حساب نمی‌آید.
پروین بختیارنژاد تصریح می‌کند که به عقیده او نمایندگان مجلس روی “عفاف” جامعه حساس نیستند بلکه “تاکید لجبازانه‌ای” بر روی خطوط قرمزشان دارند. این پژوهشگر اجتماعی می‌گوید: «ما پدیده تجاوز به کودکان کار و خیابان را سال‌هاست در ایران داریم. انجمن حمایت از حقوق کودکان، انجمن​های مختلف مربوط به کودکان کار و خیابان، بارها اعلام کرده​اند که این بچه​ها هم مورد آزارهای جنسی قرار می‌گیرند و هم مورد تجاوز جنسی. ولی هیچ اقدام مشخص و قاطعی در رابطه با حمایت و امنیت این بچه​ها صورت نگرفته است».
بیشتر بخوانید:
علت عدم واکنش مناسب از سوی مسئولان به نظر خانم بختیارنژاد، ریشه‌ای بودن مشکلات است. او می‌گوید مسئولان به خوبی می‌دانند که اگر بخواهند اقدامی در این زمینه انجام دهند باید پیش از هرچیز راه‌های ورود این کودکان به بازار کار و خیابان را مسدود کنند و این کاری نیست که فعلا در توان دولتمردان باشد.
نبودن نهادهای نظارتی برای بررسی کارنامه سیاسی نمایندگان مجلس نیز به نظر خانم بختیارنژاد باعث شده تا این نمایندگان با هر کارنامه‌ای تنها با اتکا به نهادهای قدرت برای دورهای بعدی نیز به مجلس راه پیدا کنند.
روزنامه قانون به نقل از یافته‌های پژوهش “سنجش رفتارهای پر خطر در کودکان کار و خیابان در ایران” که توسط سازمان بهزیستی انجام شده گزارش کرده که میانگین سن شروع روابط جنسی در دختران کار و خیابان، ۱۲ سال و پنج ماه و در پسران ۱۳ سال و هفت ماه است.
بر اساس این گزارش در مجموع، ٢١ درصد از کودکان کار و خیابان رابطه جنسی را تجربه کرده‌اند . اهانت و خشونت از سوی مردم، کتک خوردن، “ِخفْت شدن” و آزار جنسی از جمله تجربه‌های کودکان کار در زندگی خیابانی‌شان است که در گزارش سازمان بهزیستی به آن‌اشاره شده است.

شناسایی ۶ هزار کودک کار و خیابان در ایران


kodakan kar
مدیر کل دفتر امور آسیب‌دیدگان اجتماعی، می گوید که در سال ۹۳ توانستیم، نزدیک به ۶ هزار کودک کار و خیابان را شناسایی کنیم.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا، ولی‌الله نصر، درباره طرح کشوری کودک و خانواده، گفت: “در سال ۹۲ و ۹۳ اجرای طرح حمایتی، آموزشی کودک و خانواده را در کشور آغاز کردیم، در این فاز هدف‌گذاری ما این نیست که موضوع کودکان کار و خیابان را ریشه‌کن کنیم، هر چند که ایده‌آل ما این است، بلکه قصد داریم از آسیب‌های مرتبط بر این کودکان کم کنیم، بطوریکه عقب‌ماندگی تحصیلی آنان را کاهش داده و خدمات درمانی و غیره به آنان ارائه کنیم”.
مدیر کل دفتر امور آسیب‌دیدگان اجتماعی، گفت: “کودکان به علت نابسامانی خانواده وارد خیابان می‌شوند و مددکاران ما نه تنها با کودکان، که سعی می‌کنند با خانواده آنان نیز ارتباط یابند تا ریشه مشکل کودک را بشناسند، در واقع هدف اصلی ما تقویت کانون خانواده است، یعنی خانواده توانمند شود تا کودک او برای کار وارد خیابان نشده یا حداقل ساعات کاری کمتری داشته باشد”.
مدیر کل دفتر امور آسیب‌دیدگان اجتماعی مدعی شد که “در سال ۹۳ توانستیم، نزدیک به ۶ هزار کودک را شناسایی کرده و با همین روند به آنها خدمات ضروری را ارائه دهیم، بیان کرد: از دیگر سو با وزارت رفاه همکاری‌های خوبی داریم و این وزارتخانه بودجه‌ای ۳ میلیارد تومانی برای جبران عقب‌ماندگی تحصیلی این گروه از کودکان در سال ۹۳ در نظر گرفته است”.
وی ادعا کرد: “همچنین وزارت آموزش و پرورش همکاری خوبی با سازمان بهزیستی در راستای کاهش ساعت کاری این کودکان، ادامه تحصیل آنان، تامین یک وعده غذای گرم و ارائه خدمات مشاوره و درمانی به آنان داشته است”.
جلسات ساماندهی کودکان کار در دولت گذشته تشکیل نشد.
وی با اشاره به تصویب آئین‌نامه ساماندهی  کودکان کار وخیابان در سال ۸۴ توسط هیات دولت اظهار کرد: “از این سال تا سال۹۲ هیچ جلسه‌ای در راستای هماهنگی ۱۱ دستگاه مسئول در رابطه با ساماندهی کودکان کار و خیابان تشکیل نشد، تا این دستگاه‌ها مشکلات موجود در این زمینه را ارزیابی و حل و فصل کنند، اما در دولت جدید ۲ جلسه با حضور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در این زمینه تشکیل شد و قرار است، آئین‌نامه این شورا مورد اصلاح قرار گیرد، در حال حاضر اصلاحات انجام شده و به ۱۱ ارگان مذکور برای ارائه نظراتشان ارسال شده تا آئین‌نامه مذکور مورد اصلاح نهایی قرار گیرد”.
نصر، تاکید کرد: “آئین نامه قبلی دچار ایراداتی بود، به عنوان مثال درباره اتباع بیگانه و حضور وزارت کشور سکوت کرده بود که نیاز به اصلاح داشت”.
مدیرکل دفتر امور آسیب‌دیدگان اجتماعی گفت: “اگرچه در این آئین نامه محور اصلی در ساماندهی کودکان خیابانی سازمان بهزیستی است، اما فراموش نکنیم که ارگان‌های مهمی باید در این زمینه با ما همکاری کنند و سازمان بهزیستی به تنهایی نمی‌تواند از پس این موضوع برآید و نیاز به همکاری وزارتخانه‌های آموزش و پرورش و بهداشت و همچنین شهرداری‌ها است”.
شهرداری تنها کارها و سیاست‌های خود را قبول دارد.
وی با تاکید بر اینکه در بیشتر کشورهای توسعه‌یافته موضوع آسیب‌های اجتماعی توسط شهرداری‌ها رصد و مدیریت می‌شود، اظهار کرد: “در آئین نامه ساماندهی کودکان کار و خیابان آمده است، شهرداری‌ها موظفند، مکانی را تجهیز کرده و در اختیار بهزیستی یا  NGOهای معرفی شده از طرف این سازمان قرار دهند، اما بعضا مشاهده می‌کنیم که دوستان ما در شهرداری تنها کارها و سیاست‌های خود را قبول دارند و متاسفانه کار تیمی تاکنون جواب نداده است.
وی خاطرنشان کرد: “نیاز است؛ یک مدیریت واحد بتواند تمامی سازمان‌های مربوطه را کنار هم جمع کند که این کار توسط وزارت رفاه و از طریق این آئین‌نامه انجام خواهد شد”.
مدیرکل دفتر امور آسیب‌دیدگان اجتماعی با یادآوری امضای پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک توسط ایران و با اشاره به دستور رهبری مبنی بر عدم جداسازی  کودکان اتباع بیگانه در خدمت‌رسانی، مدعی شد که “در حال حاضر به همه کودکان اعم از اتباع و غیراتباع خدمت‌رسانی می‌کنیم”.

محمد‌علی طاهری به اعدام محکوم شد


150205104051_mohamad_ali_taheri_640x360_rahekamal_nocredit[1]
محمد‌علی طاهری، بنیان‌گذار “عرفان حلقه” یا عرفان کیهانی به اتهام “افساد فی‌الارض” به اعدام محکوم شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از تسنیم، سید محمود علیزاده‌طباطبایی، وکیل مدافع طاهری در پاسخ این سئوال که آیا حکم موکلش از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب ابلاغ شده است یا خیر اظهارکرد: “خبردار شدم که دادگاه حکم به اعدام صادر کرده اما هنوز ابلاغ نکرده است”.
وی اضافه کرد: “تمام کارهای طاهری با مجوز انجام شده بود و هیچ دلیلی در پرونده وجود نداشت اما خبردار شدم حکم اعدام دادند ولی هنوز ابلاغ نشده است”.
در آبان ماه سال گذشته رسانه های نزدیک به دستگاه امنیتی حکومت ایران از محکومیت آقای طاهری به شش حال حبس تعزیری خبر دادند، همچنین آقای طاهری پیشتر در سال ۱۳۹۰ توسط دادگاه انقلاب به اتهام توهین به مقدسات، مداخله در امور پزشکی و لمس بیماران مونث به پنج سال حبس تعزیری، پرداخت جزای نقدی و ۷۲ ضربه شلاق محکوم شده بود. آقای طاهری تاکنون چندین بار بازداشت شده است، آخرین مورد بازداشت وی در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ صورت گرفته است.
لازم به ذکر می باشد، چندی پیش نیز ۱۲ نفر از اعضای “عرفان حلقه”، در مجموع به ۲۴ سال زندان و پرداخت ۱۰۰ میلیون تومان جریمه به‌دلیل تحصیل مال نامشروع محکوم شدند.
به گزارش هرانا، حکومت ایران، از سال ها پیش مقابله با آیین های معنوی ناسازگار با مفاهیم سنتی اسلام را در دستور کار قرار داده و بسیاری از رهبران و پیروان این گونه آیین ها را تحت تعقیب قرار داده است.
در جمهوری اسلامی ایران، از این آیین ها با عناوینی همچون “عرفان های کاذب” یا “عرفان های نوظهور” یاد می‌شود.

۱۳۹۴ خرداد ۱۷, یکشنبه

اعدام در ارومیه؛ انتقال ۶ محکوم به سلول انفرادی



شش محکوم به اعدام در زندان ارومیه، جهت اجرای حکم به سلول های انفرادی منتقل شدند.edam
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شش محکوم جرائم مواد مخدر، صبح امروز هفدهم خرداد ماه، جهت اجرای حکم اعدام، به سلول های انفرادی زندان ارومیه منتقل شدند و طبق روال زندان ارومیه، صبح فردا به دار آویخته خواهند شد.
بهروز درویشی، نصرت عباسی، محمد بهاالدینی، خورشید عباس نژاد و بهنام خلیل پور نام پنج تن از این زندانی ها است و هویت یکی از آنها هنوز برای منابع هرانا مشخص نشده است.
به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روند اجرای احکام اعدام و مخصوصا اعدام محکومین مواد مخدر، در حالی افزایش یافته است که پیش از این قرار بود با مطرح شدن لایحه لغو مجازات اعدام برای جرائم مواد مخدر در اریبهشت ماه، اولین گام عملی حکومت ایران برای کاهش آمار اعدام برداشته شود.

اعدام در بندر عباس؛ یازده محکوم به انفرادی منتقل شدند



edammi

 یازده محکوم به اعدام، امروز جهت اجرای حکم، به سلول های انفرادی زندان بندر عباس منتقل شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، از جمع یازده زندانی منتقل شده، هشت تن مرد با جرائم مرتبط با مواد مخدر و سه زن هستند که اتهامات و هویت آنان نامشخص است.
اسامی آقایان محکوم به اعدام همرا با اتهام، سن و محل سکونت به شرح زیر است:
۱.چراغ کارگشا، مواد مخدر، ۳۸ ساله، سیستان و بلوچستان
۲.فرهاد منافی، مواد مخدر، ۵۸ ساله، ارومیه
۳.محمد شفیعی جم، مواد مخدر، ۶۳ ساله، خرم اباد
۴.گل محمد شهدادی. مواد مخدر، ۳۳ساله، زابل
۵.عبدالمجید پرند اور، مواد مخدر، ۶۵ ساله، بندر عباس
۶.خان میرزا جعفری، مواد مخدر، ۵۷ ساله، تبریز
۷.منصور مختاری نژاد، مواد مخدر، ۴۰ ساله، زاهدان
۸.حسن میرزایی، مواد مخدر، ۲۵ ساله، کرج
هویت و اتهامات سه زن منتقل شده هنوز نامشخص است و مسئولین و ارگان های قضایی نیز در این باره اطلاع رسانی نکرده اند.
به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روند اجرای احکام اعدام و مخصوصا اعدام محکومین مواد مخدر، در حالی افزایش یافته است که پیش از این قرار بود با مطرح شدن لایحه لغو مجازات اعدام برای جرائم مواد مخدر در اریبهشت ماه، اولین گام عملی حکومت ایران برای کاهش آمار اعدام برداشته شود.

هفت زندانی در شیراز اعدام شدند

هفت محکوم جرائم مواد مخدر، صبح امروز در شیراز به دار آویخته شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این هفت زندانی، صبح روز جمعه از زندان پیربنا به سلول های انفرادی زندان عادل آباد منتقل شده بودند و حکم اعدام همگی در سحرگاه یکشنبه هفدهم خرداد اجرا شد.

هویت زندانیان اعدام شده برای گزارشگران هرانا نامشخص است و مسئولین و ارگان های قضایی نیز تاکنون در این باره اطلاع رسانی نکرده اند.

کشته شدن سرباز پلیس راه بمپور – ایرانشهر



iran shahr
 یک سرباز پلیس راه بمپور-ایرانشهر هنگام انجام وظیفه در برجک دیده بانی کشته شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از خبرآنلاین، سرباز وظیفه رضا محمودی خورندی راوری که پس از گذراندن دوره آموزشی نظام وظیفه برای گذرندان دوران خدمتش به پاسگاه پلیس راه بم پور-ایرانشهر اعزام شده بود با اصابت یک گلوله به سینه اش کشته شد.
وی که تنها ۱۹ سال سن داشت در دوازدهمین روز خدمتش پس از دوره آموزشی بود.
غلام علی محمودی پدر سرباز کشته شده، گفت: “تنها فرزند پسرم سرباز وظیفه رضا محمودی به هنگام نگهبانی در برجک دیده بانی پلیس راه بم پور-ایرانشهر در جنوب سیستان و بلوچستان با اصابت یک گلوله به سینه اش کشته شد که پس از تحویل جنازه توسط مردم راور تشیع و در محل عمومی بهشت زهرای راور بخاک سپرده شد.
پدر سرباز کشته شده، افزود:” هنوز هیچ مقام رسمی درباره چگونگی کشته شدن فرزندش صحبتی نکرده اند.”


۱۳۹۴ خرداد ۱۴, پنجشنبه

محمود صالحی: کلیه‌‌هایم را در سلول از دست دادم


محمود صالحی، فعال کارگری که بعد از حدود یکماه حبس در زندان و نگهداری در بیمارستان، پیش از پایان مهلت قرار بازداشت، به علت وخامت حال جسمانی آزاد شده در مصاحبه با روز می‌گوید سلامتی او در زندان به خطر افتاده و کلیه‌هایش را از دست داده است.
این فعال حقوق کارگران و عضو کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری روز شنبه، ۹ خرداد ماه، بعد از ۳۲ روز بازداشت با قید ضمانت آزاد شد. آقای صالحی در آستانه اول ماه مه، ‌روز جهانی کارگر، از سوی ماموران وزارت اطلاعات در استان کردستان بازداشت شده بود.
مقامات دادگستری در شهرستان سقز به نجیبه صالحزاده همسر این فعال کارگری گفته بودند که حکم بازداشت او مستقیما از تهران صادر شده است. آقای صالحی خود نیز می‌گوید که به استناد اظهارات مقامات قضایی، تصمیم بازداشت او مربوط به نهادهای استان نبوده است.
محمود صالحی از بیماری‌هایی مانند فشار خون و دیسک کمر در رنج است و نیاز به دیالیز مداوم دارد. دو هفته بعد از بازداشت، ماموران اداره اطلاعات به خانواده او اجازه داده بودند داروهایش را به زندان ارسال کنند، اما او خود می‌گوید از چهارشنبه گذشته تا روز آزادی به علت عدم دسترسی به امکانات پزشکی و وخامت حال جسمانی به بیمارستانی در سنندج منتقل و در این فاصله دو مرتبه دیالیز شده است.
او توضیح می‌دهد: "به علت عدم دسترسی به موقع به دارو، کلیه‌هایم را در سلول از دست دادم. بعد از وخامت حال جسمانی به بیمارستانی خارج از زندان منتقل و از آنجا نیز پیش از پایان قرار بازداشت که تا پایان خرداد تعیین شده بود، آزاد شدم. در حال حاضر نیز تحت مداوای پزشکان قرار دارم."
در آستانه اول ماه می، روز جهانی کارگر، علاوه بر آقای صالحی جمعی دیگر از فعالان سرشناس کارگری، مانند ابراهیم مددی و داوود رضوی، از اعضای هیات رئیسه سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، بازداشت شدند.
عثمان اسماعیلی، سخنگوی کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد نیز قبل از روز کارگر بازداشت شده بود.
ابراهیم مددی و داوود رضوی هفته گذشته بعد از ۲۲ روز بازداشت به قید وثیقه آزاد شدند.
هنوز مشخص نیست این دو فعال کارگری به چه اتهامی بازداشت شده بودند اما محمود صالحی می‌گوید یکی از اتهامات او "ارتباط با احزاب کُرد" بوده که از طرف وی رد شده است. دیگر اتهامی که به این فعال کارگری تفهیم شده، "تاسیس کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل‌های کارگری" است.
محمود صالحی به روز می‌گوید: "من بانی کمیته هماهنگی هستم که یک تشکل کارگری مدافع حقوق کارگران است. از این اقدام همانطور پیش از بازداشت و در دادگاه دفاع کرده بودم اکنون نیز کاملا دفاع می‌کنم. این تشکل برای پیگیری حقوق کارگران است و تنها در این زمینه فعالیت می‌کند."
محمود صالحی، در سال‌های گذشته هم بارها احضار و بازداشت شده است.
این کمیته تنها چند روز قبل از بازداشت آقای صالحی، در بیانیه‌ای از "فشار سیستماتیک" علیه اعضای خود خبر داده بود.
شمار دیگری از اعضای کمیته هماهنگی با احکام قضایی همچنان در زندان به سر می‌برند.
کنفدراسيون بين‌المللی اتحاديه‌های کارگری و فدراسيون جهانی کارگران حمل و نقل در اردیبهشت‌ماه، از دولت جمهوری اسلامی به دلیل بازداشت فعالان کارگری به سازمان بين‌المللی کار شکايت کرده بودند.
این دو سازمان در شکایت خود به سازمان بین‌المللی کار، خواهان آزادی فعالان کارگری و منع تعقیب آنها شده بودند.
در ادامه موج بازداشت فعالان کارگری در ایران، روز یکشنبه، سوم خرداد ماه، جعفر عظیم‌زاده، رئیس هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، در شهرستان ساوه بازداشت شد. اتحاد، سایت اتحادیه آزاد کارگران ایران اعلام کرده رئیس این تشکل کارگری به دلیل اعتراض به وضعیت پرونده شاپور احسانی‌راد‌ در دادگاه ساوه، بازداشت شده است.
شاپور احسانی‌راد، عضو هیات مدیره این تشکل نیز روز شنبه، ۲۶ اردیبهشت‌ماه با حکم دادستانی و به اتهام تحریک کارگران نورد لوله صفا در منزل شخصی خود بازداشت شده بود.
سایت "اتحاد" خبر داده که این دو فعال کارگری همچنان در قرنطینه زندان ساوه به سر می‌برند و کماکان اطلاعی از وضعیت نگهداری و سلامتی آنها در دست نیست.
سخنگوی قوه قضاییه اخیرا در اظهار نظری رسمی پیرامون بازداشت فعالان کارگری در ایران گفته بود اینکه بین هزاران کارگر دو نفر بازداشت شوند دلیل افزایش بازداشت‌ها نیست.
طبق قوانین جمهوری اسلامی فعالیت‌های صنفی و سندیکایی در انحصار نهادها و تشکل‌های حکومتی وابسته به آنهاست. در سالهای گذشته ده‌ها تن از فعالان کارگری به دلیل فعالیت‌های صنفی و جمعی بازداشت شده و به زندان رفته‌اند.