۱۳۹۴ آذر ۱۷, سه‌شنبه

گرانی از سلامت سخنگوی کانون معلمان فضای شکننده مدارس، بعد از اعتصاب غذای معلم زندانی


شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان سراسر کشور در بیانیه‌ای نسبت به اعتصاب غذای محمود بهشتی، سخنگوی کانون صنفعی معلمان ایران در زندان هشدار داده و قوه قضاییه را مسئول جان او معرفی کرده است.
محمود بهشتی لنگرودی، فعال حقوق معلمان از روز پنج‌شنبه، ۵ آذرماه در اعتراض به حکم ناعادلانه دادگاه و با درخواست آزادی، در اعتصاب غذا به سر می‌برد.
در نامه‌ای از سوی کانون صفنی معلمان منتشر شده، محمود بهشتی نوشته است این اعتصاب تا روز چهارشنبه، ۱۱ آذرماه جهت دادن فرصت به مسئولین، رسانه‌ای نشد.
روز شنبه، ۱۴ آذرماه شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان سراسر کشور با انتشار بیانیه‌ای هشدار داده است که وضعیت زندگی این فعال زندانی معلمان به دلیل اعتصاب غدا "در معرض خطر جدی قرار دارد."
این شورا می‌گوید سه مرحله اعتصاب غذا در ظرف مدتی کمتر از سه ماه، موجب کاهش شدید وزن، ضعف درگفتار و تحلیل شدید توان جسمی محمود بهشتی شده و فشار خون او در حد نگران کننده‌ای کاهش پیدا کرده است.
بر اساس این بیانیه اتهاماتی مانند "اقدام علیه امنیت ملی ، تبانی و تبلیغ علیه نظام" که در دادگاه به سخنگوی کانون صنفی معلمان نسبت داده شده، "غیرمستند" است.
کانون‌های صنفی معلمان سراسر کشور از مسؤلان قضایی مؤکدا درخواست کرده که به خواسته‌های قانونی آقای بهشتی ترتیب اثر داده شود.
در پایان این بیانیه آمده که "مسؤلیت سلامت و حفظ جان سخنگوی کانون معلمان، برعهده قوه قضائیه است و نگرانی فرهنگیان کشور از وضعیت سلامتی ایشان فضای حساس و شکننده‌ای را در مدارس کشور فراهم ساخته است."
آقای بهشتی لنگرودی که در زندان اوین نگهداری می‌شود، روز یکشنبه ۱۵ شهریور ماه، از سوی ماموران امنیتی، در منزل شخصی اش در تهران بازداشت شد. او پیشتر، دو بار دیگر، از جمله در مهرماه گذشته هم در پی بی‌نتیجه ماندن تقاضای آزادی با قید وثیقه بار دیگر دست به اعتصاب غذا زده بود.آ
محمود بهشتی لنگرودی، پیش‌تر نیز سابقه بازداشت و محکومیت داشته است. او از جمله در خرداد ماه سال ۹۲ از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به ۵ سال زندان (علاوه بر۴ سال حبس تعلیقی پیشین) محکوم شده بود.
از اسفندماه سال ۹۳ و در پی اعتراضات سراسری معلمان شماری از معلمان و فعالان حقوق آنها بازداشت شدند.
برخی از آنان مانند محمدرضا نیک‌نژاد، مهدلی بهلولی و میلاد درویش آزاد شدند اما شماری از آنها مانند محمود بهشتی لنگرودی، رسول بداقی و اسماعیل عبدی همچنان در زندان به سر می‌برند.

از دانشگاه به مدارس رسید محدودیت تحصیل در رشته علوم انسانی


مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران ضمن اعلام اینکه از سال آینده هدایت تحصیلی در پایان دوره اول متوسطه انجام خواهد شد گفت: سال آینده ثبت نام در رشته ادبیات و علوم انسانی را در مدارس دولتی عادی نخواهیم داشت. اسفندیار چهاربند در نشست خبری با  رسانه ها در پاسخ به پرسشی درباره وضعیت انتخاب رشته دانش‌آموزان از سال آینده اظهار کرد: دانش‌آموزان متقاضی رشته علوم انسانی باید در دبیرستان‌های فرهنگ ثبت نام کنند.تلاش می‌کنیم دبیرستان‌های فرهنگ را توسعه دهیم.
به نوشته ایسنا وی در ادامه گفته است:‌ در حال حاضر حدود ۱۲ مدرسه فرهنگ در سطح شهر تهران داریم که با توجه به اینکه باید هر منطقه آموزشی دارای یک دبیرستان فرهنگ باشد، حداقل ۲۴ مدرسه دیگر تا سال آینده راه‌اندازی می‌کنیم.
وی البته علت این محدودیت را به ارتقای کیفی رشته علوم انسانی نسبت داده و  افزوده: در سند تحول بنیادین بر شناسایی استعدادهای برتر و هدایت آن‌ها به ادامه تحصیل در رشته‌های علوم انسانی تأکید شده است. بنابراین تلاش می‌کنیم مدارس فرهنگ را تقویت کنیم تا به ارتقاء کیفیت تحصیل در این رشته بیانجامد
بر اساس این تصمیم نوجوانان تهرانی برای خواندن علوم انسانی در دبیرستان، باید در یکی از مدارس فرهنگ ثبت نام کنند که اگر چه غیر انتفاعی محسوب نمی شوند
 ولی در زمره مدارس هیات امنائی هستند مانند البرز و ... که تحصیل در آن ها نیاز به بضاعت مالی خانواده ها دارد که باید سالانه چند میلیون هزینه بپردازند. در غیر.
این صورت از سال آینده  آموزش رایگان رشته علوم انسانی از برنامه آموزش عمومی حذف می شود
محدودیت تحصیل و حذف تدریجی علوم انسانی در ایران از مدت ها پیش و از دانشگاه ها شروع شد.آیت الله  خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی  ( بسیاری از حوادث و اتفاقات دنیا) را ناشی از نظریه پردازی های دانشمندان این رشته ها می دانند و معتقدست: (بسیاری از حوادث دنیا حتّی در زمینه های اقتصادی و سیاسی و غیره، محکومِ نظرات صاحبنظران در علوم انسانی است؛ در جامعه شناسی، در روان شناسی، در فلسفه؛ آنها هستند که شاخصها  را مشخص می کنند.) او بر همین اساس گفته است: (بسیاری از مباحث علوم انسانی، مبتنی بر فلسفه هائی هستند که مبنایش مادی گری است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوی به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانی را ترجمه کنیم، آنچه را که غربی ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بی اعتقادی به مبانی الهی و اسلامی و ارزشهای خودمان را در قالبهای درسی به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلی مطلوبی نیست.)
تغییر در آموزش علوم انسانی و محدودیت آن از دوره احمدی نژاد آغازو در دوران دولت روحانی پی گرفته شد.   

طرح نمایندگان مجلس؛ حبس ابد به جای اعدام برای متهمین جرائم مواد مخدر



hokm

 ـ یک عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس از ارایه طرحی توسط برخی نمایندگان مجلس مبنی بر جایگزینی حبس ابد به جای اعدام برای متهمین جرائم مربوط به مواد مخدر خبر داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا، میر هادی قره سید رومیانی، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس ضمن اعلام طرح جایگزینی حبس ابد به جای اعدام برای متهمین جرائم مربوط به مواد مخدر گفت: “نمایندگان مجلس طرحی ارایه کردند که طبق آن اصلاحی در قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام در حوزه اعدام انجام می‌شود”.
وی ادامه داد: “نمایندگان طبق طرح ارایه شده می‌خواهند مجازات اعدام به جز در موارد قاچاق مسلحانه مواد مخدر به حبس ابد تبدیل شود”.
این نماینده مجلس خاطر نشان کرد: “در این طرح، نمایندگان وضعیت موجود در مجازات‌های مربوط به مواد مخدر و هزینه سنگین و طاقت فرسایی که ایران اسلامی به دلیل حایل بودن میان غرب و شرق می‌پردازد را نیز مورد بررسی قرار می‌دهند”.
قره سید همچنین گفت که این طرح اکنون برای بررسی به کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس می آید.

محیط‌بان دنا زیر تیغ اعدام؛ درخواست کمک برای نجات یک زندگی



gholam hossein khaledi
 ـ خانواده محیط‌بان دربند، غلامحسین خالدی از ناتوانی در پرداخت وجه المصالحه (دیه) تعیین شده گفته اند و تقاضای کمک کرده اند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، سال ۱۳۸۹ بود که در ارتفاعات ۴۴۰۰ متری دنا «غلامحسین خالدی» یکی از محیط‌بانان این منطقه حفاظت شده طی انجام وظیفه با یک شکارچی درگیر شد که این درگیری در نهایت به جآن باختن شکارچی انجامید.
جمعی از فعالان اجتماعی طی پیامی از مردم خواسته‌اند تا خانواده  غلامحسین خالدی را در تامین مبلغ وجه‌المصالحه تعیین شده از سوی خانواده داغدیده جان‌باخته یاری کنند. متن پیام به این شرح است:
“به نام خداوند بخشنده ی ِ توبه پذیر
غلامحسین خالدی؛ محیط‌ بان دناست. در آخرین گفتگویی که با او در زندان  داشتیم ؛ از آرزویش می‌گفت. اینکه آرزو دارد پیش  از مرگش یک روز آزاد باشد و روستایش را ببیند و بعد . . . . .
آنچه میان غلامحسین و شکارچی جان باخته در منطقه حفاظت شده دنا گذشته است ؛ دیگر آنقدر مشمول گذشت زمان و آراء دادگاه گشته است که صحبت از آن اکنون و در این شرایط جایز نیست.
آنچه ضروری به نظر می‌رسد ؛ احترام به حکم دادگاه و حقوق قانونی و شرعی خانواده  شکارچی در گذشته است.
بیش از ۵ سال از زندانی شدن آقای خالدی می‌گذرد و ایشان حتی یک روز هم به مرخصی نیامده‌اند. برای کسی که زندگی را در رهایی و پاکی زاگرس شناخته است این نوع زندگی مرگ و اعدامی تدریجی است. خانواده  خالدی از عدم پشتیبانیِ مالی سازمان حفاظت از محیط زیست دلشکسته‌اند. آنها می‌گویند خانواده  شکارچی را درک ‌می کنند و به شدت نگران فرزندان بازمانده از ایشان هستند. خانواده آقای خالدی به احترام خانواده  شکارچی اشاره کرده و می‌گویند زمانی که برای گفتگو و مصالحه به منزل‌شان مراجعه کردیم ؛ آنها نهایت احترام را برای ما قایل شدند وآنچه  که برای صلح و گذشتن از اعدام اقای غلامحسین تعیین شده است ؛ هر چه باشد در مقابل جان انسانی که از دست رفته و انسان دیگری که در انتظار اعدام است ؛ ارزشی ندارد.
خانواده  آقای خالدی از فرودستی‌شان در برابر وجه المصالحه (دیه) تعیین شده می‌گویند و دراین باره از هم میهنان‌شان تقاضای یاری می‌کنند.
از سوی دیگر در گفتگو با تنی چند از متنفذین و معتمدین و مسئولین محلی نیز این تقاضا تکرار می‌شود. جملگی متفق القول، زندانی ماندن محیط بان دنا را ناشی از عدم توان مالیش ذکر می‌کنند. و آنها نیز خواهان یاری مردم به محیط بان دنا می‌باشند.
مادر و پدرآقای خالدی “خانم زهرا پورخنده و آقای علی زمان خالدی”، همسر و فرزند آقای خالدی ” فاطمه خالدی برهنه و نازنین خالدی ؛ برادران آقای خالدی ” رضا علی و عباس و غلام‌علی و ابولفضل  و جمعی از معتمدین و مسوولین محلی و گروهی از دوستدارانِ طبیعت و امضا کنندگان بیانیه  شیرسنگی با توافق در تعیین روز شهادت امام رضا برای گردآوری حمایت‌های مالی و پرداخت وجه‌المصالحه ؛ این متن را به همراه شماره حساب آقای غلامحسین خالدی ” محیط بان دنا”،  منتشر  می‌کنند.
ما نویسندگان این متن با اعتقاد و احترام برای توسل خانواده محترم آقای غلامحسین خالدی برضامن آهو  که یادآوری کبوتران دور گنبد ایشان و داستانشان با حمایت از آهوانِ دشت این مددجویی را سبب ساخته است، و با اعتماد بر دل‌های  مهربان مردم  سرزمینی که نذر و سخاوت را می‌شناسند ؛ فروتنانه خواهشمندیم، غلامحسین خالدی ؛ محیط بان دنا ؛ رفیق بلوط‌های زاگرس را تنها نگذارید.
قضاوت کار  ما نیست ؛ ما می‌توانیم همدلی کنیم. ما امکان این را داریم که با رای دادگاه و تقاضای خانواده شکارچی  محترم و خانواده محیط بان دنا همدلی کنیم و در رفتاری ناشی از درک و همدلی ؛ مسولانه مشارکت اجتماعی و انسانی‌مان را به تماشا بگذاریم.  مبالغ اندک هر یک از ما در مجموع  می‌تواند ؛ محیط بان دنا را از رنج  زندان و خطر اعدام برهاند. پس دست در دست هم می‌گذاریم و با مهر؛ سال‌ها پاسداری  غلامحسین خالدی را از طبیعت ارج می نهیم و نشانه‌ای از احترام به بازماندگان انسانی که گذشتشان نشانه ی عطوفت و قلب رئوفشان است، می‌گردیم.
لازم به ذکر است که تعدادی از مسوولین محلی قول پیگیری و نصب شیر سنگی در یکی از مکان‌های عمومی شهر یاسوج به نام و احترام شکارچی جان باخته را به ما داده اند.
مبلغ دیه یک میلیارد و ششصد و پنجاه میلیون ریال است. هزینه ی تهیه و حمل و نصب شیر سنگی دومیلیارد ریال معادل دویست میلیون تومان برآورد شده است. هزینه نصب شیر سنگی به یاد شکارچی جان باخته ؛ ممکن است بنا به توافق  با خانواده ی محترم ایشان صرف امور خیریه بشود یا در اختیار خانواده شکارچی قرار بگیرد جهت اموری که اولویت آنها باشد؛ در این باره  گفتگوی بزرگان محلی با خانواده ی شکارچی محترم همچنان ادامه دارد.
هموطنان عزیز، چنانچه مایل باشند می‌توانند تصویر فیش مبلغ واریز شده را به همراه نام حقیقی یا حقوقی خود با خبرگزاری ایلنا در میان گذاشته و در صورت تمایل پیرو این متن منتشر نمایند.
شماره حساب بانک صادرات ؛ به‌نام غلامحسین خالدی: ۶۰۳۷۶۹۱۵۵۸۹۶۷۱۳۹
گفتنی است، خانواده خالدی تاکید دارند تنها از طریق همین شماره کارت همیاری‌ها را جمع‌آوری کرده و هیچ شماره حساب دیگری منتشر نکرده‌اند. در صورتی که شماره حساب‌های دیگری نیز لازم باشد، فقط از طریق خبرگزاری ایلنا با هم میهنان به اشتراک گذاشته خواهد شد.”

هشدار مجلس نسبت به وضعیت نابسامان مدارس در زاهدان


naser kashani

 ـ عضو کمیسیون اجتماعی مجلس نسبت به وضعیت نابسامان مدارس در زاهدان و حاشیه‌های آن تذکر داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از خانه ملت، ناصر کاشانی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در تذکر به وزیر آموزش و پرورش گفته است که “باید شاخص های آموزشی در استان سیستان و بلوچستان افزایش یابد و به تبع آن زاهدان در جایگاه معقولی از لحاظ آموزشی قرار داشته باشد. چرا باید شاخص‌های آموزشی در سیستان و بلوچستان و به تبع آن زاهدان در پایین‌ترین سطح باشد؟”
کاشانی همچنین ادامه داده است که “چرا باید شمال شهر زاهدان و حاشیه‌های آن که جمعیتی بالغ بر ۳۲۰ هزار نفر را در خود جای می‌دهد وضعیت آموزشی‌اش در بدترین وضع ممکن باشد؟ متاسفانه از لحاظ فیزیکی و ظاهری و همچنین کیفیت آموزشی این مناطق محروم‌ترین و مظلوم‌ترین هستند و وضعیت نابسامانی دارند”.
وی افزود: “متأسفانه کمبود مدارس در همه رده‌ها مشهود است و بسیاری دختران این مناطق به علت کمبود فضای آموزشی از تحصیل باز مانده‌اند، در استان سیستان و بلوچستان ۱۵۶ هزار نفر از دختران با این معضل مواجه هستند. در بازدیدی که از حاشیه شهر زاهدان داشتم شاهد اوضاع اسف‌بار مدارس این ناحیه بودم. در مدرسه‌ای مسیر فاضلاب از میان مدرسه می‌گذشت که موضوع عجیبی است. بسیاری از والدین دانش آموزان از این تبعیض‌ها گلایه‌مندند حتی میز و صندلی برای آموزگاران نیست و بسیاری از دانش آموزان روی زمین و کنار تخت سیاه با ظاهری مندرس که ناشی از فقر این مناطق است می نشینند”.
این نماینده مجلس ادامه داد:‌ “حتی در برخی از مدارس آب آشامیدنی و سرویس بهداشتی وجود ندارد و وضعیت این مدارس از مدارس روستایی هم بدتر است”.
کاشانی در ادامه از وزیر آموزش و پرورش و سازمان مدیریت و برنامه ریزی خواست در ایجاد ناحیه ۳ آموزشی در زاهدان اهتمام جدی بورزند و مدیریت آن را به مردم بومی که اکثریت از جامعه بلوچ هستند بسپارند. توجه به این امر و انتخاب افراد شایسته این جامعه نقش بسزایی در حل مشکل مدارس این منطقه خواهند داشت. متأسفانه از این عزیزان به اندازه ظرفیت هایی که دارند تا کنون بهره برداری نشده است.

۸ بخشدار زن در خوزستان منصوب شدند


entesab

۸ زن از سوی استاندار خوزستان طی احکامی جداگانه به عنوان بخشدار در این استان منصوب شده‌اند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا، طی احکامی از سوی استاندار خوزستان، ۱۵ بخشدار، ۴ معاون فرماندار و دو معاون مدیرکل در حوزه استان خوزستان منصوب شدند. طبق این احکام، همچنین برای اولین بار ۸ زن در استان خوزستان طی احکامی جداگانه به عنوان بخشدار منصوب شده‌اند.
در احکامی از سوی عبدالحسن مقتدایی استاندار خوزستان، رحیم جانی‌زاده به عنوان بخش‌دار میداوود شهرستان باغملک، علی رضایی سراج‌الدین به عنوان بخشدار حتی لالی، عارف لویمی به عنوان بخشدار مینو، حسن‌علی علی‌دوست به عنوان بخشدار اروندکنار آبادان، ذبیح‌اله فرخنده‌زاده به عنوان بخشدار زیدون بهبهان، مسعود سخایی به عنوان بخشدار سردشت دزفول و کاظم تقی‌پور دهکردی به عنوان بخشدار آبژدان اندیکا منصوب شدند.
مریم عیوض زاده به عنوان بخشدار مرکزی اهواز، سحراحمدی‌آرپناه به عنوان بخشدار مرکزی لالی، اعظم شنبدی به عنوان بخشدار مرکزی هندیجان، بلقیس حسینی به عنوان بخشدار مرکزی ماهشهر، حمیده آلبوعشیره به عنوان بخشدار مرکزی خرمشهر، بتول سعیدی‌زاده به عنوان بخشدار مرکزی آبادان، لیلا مسحنه به عنوان بخشدار مرکزی شهرستان شوش و معصومه خنفری به عنوان بخشدار مرکزی کارون منصوب شدند.
همچنین با حکم استاندار خوزستان، افسون طیبی به عنوان معاون اداره‌کل اتباع و امور مهاجرین خارجی استانداری خوزستان و فضل‌اله بهداد به عنوان معاون امور انتظامی و مرزی اداره‌کل امنیتی و انتظامی استانداری خوزستان و منصوب شدند.
همچنین علی سرپرست به عنوان معاون فرمانداری شهرستان شوش، نادر عمیدزاده به عنوان معاون سیاسی اجتماعی فرمانداری خرمشهر، عزت‌اله رفیعی به عنوان معاون فرماندار لالی و رضا ممبینی به عنوان معاون فرماندار شهرستان باغملک منصوب شدند.

ادامه انفرادی و ممنوع الملاقاتی هفت زندانی در رجایی شهر


salon 10
 هفت زندانی سنی‌مذهب زندان رجایی شهر که به انفرادی منتقل شده اند، طی دوران انفرادی از ملاقات با خانواده محروم شده اند.
بنا بر اطلاع منابع هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پس از مراجعه خانواده این زندانیان برای ملاقات، گفته شده است که برای این زندانیان از سوی قاضی دو ماه انفرادی صادر شده و طی این مدت اجازه ملاقات با خانواده را نیز ندارند.
حیدر رشیدی، ﻃﺎﻟﺐ ﻣﻠﮑﯽ، ﭘﻮﺭﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪﯼ، ﮐﺎﻭﻩ ﻭﯾﺴﯽ، ﮐﺎﻭﻩ ﺷﺮﯾﻔﯽ، ﻣﺤﻤﺪﯾﺎﻭﺭ ﺭﺣﯿﻤﯽ و ﺑﻬﻤﻦ ﺭﺣﯿﻤﯽ هفت زندانی هستند که دهم آبان ماه از سالن ده زندان رجایی شهر به بند موسوم به سپاه این زندان منتقل شدند.
یکی از زندانیان به نام حیدر رشیدی که گفته می شد به سنندج انتقال یافته نیز به زندان رجایی شهر بازگردانده شده و در انفرادی به سر می برد.
انتقال این هفت زندانی که همگی دارای حکم اعدام اند، موجبات نگرانی خانواده های این زندانیان را فراهم کرده است.
گفتنی است سالن ده (اندرزگاه ۴) زندان رجایی شهر، مخصوص نگهداری زندانیان اهل سنت است. از اتهامات دقیق این زندانیان اطلاع دقیقی در دست نیست، قوه قضائیه معمولا “سلفی گری و اقدامات خشن و مسلحانه” را به عنوان اتهام زندانیان اهل سنت عنوان می کند ولی اغلب زندانیان با رد این اتهامات “فعالیت های تبلیغی مذهبی” را دلیل بازداشت و محکوم شدن خود ذکر می کنند.

۱۳۹۴ آذر ۱۲, پنجشنبه

گروههای فشار در مصاحبه با احمد شیرزاد وزارت اطلاعات اسم و رسم سردمداران گروههای فشار را می‌داند


احمد شیرزاد، نماینده سابق مجلس و عضو جبهه مشارکت که بارها از سوی گروههای فشار مورد حمله قرار گرفته در مصاحبه با روز می گوید که گروههای فشار سازماندهی و فرماندهی شده هستند و یک جریان سیاسی متشکل تمام عیار پشت سر این جریان ها است که در بسیاری از نهادهای کشور نفوذ دارند.
او معتقد است که حمله و تهاجم این گروهها و برهم زدن جلسات سخنرانی اصلاح طلبان به هیچ عنوان به ضرر اصلاح طلبان نیست. آقای شیرزاد در عین حال می گوید که حسن روحانی باید وزارت کشور را مکلف به برخورد با این گروهها بکند و ساتانداران و فرمانداران باید این افراد را شناسایی و معرفی کنند و از دستگاه قضایی بخواهند که با این جریان برخورد کند.
بانزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی و همچنین مجلس خبرگان همزمان با افزایش تحرکات و جلسات انتخاباتی از سوی طیف های مختلف سیاسی در کشور، گروههای فشار هم فعال تر از سابق به صحنه بازگشته اند. تنها در دو هفته گذشته سه جلسه سخنرانی چهره های اصلاح طلب با هجوم گروههای فشار مواجه شد و چند جلسه سخنرانی دیگر نیز در شهرهای مختلف به دلیل تهدیدهای گروههای فشار لغو شد. اما این گروهها که هرچند در ۸ ساله دولت سیدمحمد خاتمی و جریان اصلاحات به شدت فعال بودند بار دیگر درحالی به صحنه سیاسی و اجتماعی کشور بازگشته اند که در دوره محمود احمدی نژاد فعالیت چندانی نداشتند.
مصاحبه روز با احمد شیرزاد در پی می آید.

آقای شیرزاد، با نزدیک تر شدن به انتخابات به نظر می رسد گروههای فشار هم تهاجمی تر عمل می کنند و نسبت به گذشته فعال تر شده اند اینها چه کسانی هستند؟
ما با جماعتی روبرو هستیم که به لحاظ ایدئولوژیک خودشان را اگر خدا ندانند پیغمبر می دانند. واقعا تصورشان بر این است که تمام حقیقت را یکجا در اختیار دارند و انچه از جهان خارج درک می کنند عین حقیقت و یک باور قدسی است. و به نوعی منافع خودشان و گروه خودشان را با مقدسات عالم گره زده اند درست شبیه تفکری که داعشی ها دارند. شاید به دلیل اینکه یک دستی در قدرت دارند دست به ترور نمی زنند ولی متاسفانه تفکر همان است هرچند که در ایران خطرآفرینی کمتری دارند. می گویند اگر به حرف ما گوش ندهید با چماق می زنیم توی سرتان.
بگذارید من خاطره ای تعریف کنم ما هیات تحقیق و تفحص مجلس ششم در قضیه خرم آباد بودیم و به اتفاق چند تن از دوستان از جمله اقای شکوری راد که رئیس هیات بود و چند تا از نماینده های مجلس برای بررسی حاذثه خرم اباد رفتیم. این حادثه بهار سال ۸۱ در جریان اجلاس دفتر تحکیم وحدت افتاد که از جمله خود من هم جزو سخنران ها بودم. فوق العاده فضای وحشتناکی بود. من نماینده مجلس بودم و مسولان استانداری ما را از این ساختمان به آن ساختمان فراری می دادند یعنی شهر در تسخیر گروههای فشار بود و هیچ کسی هم جرات نمی کرد با اینها برخوردی بکند. بعد از مدتی که ما برگشتیم تهران و مقداری فضا آرام تر شد هیات تحقیق و تفحصی برای بررسی ماجرا تشکیل شد. من هم عضو این هیات بودم. با مسولان مختلف شهر صحبت کردیم از جمله مسولان نیروی انتظامی و وقتی پرسیدیم که اینها چند نفر بودند و شما چند مامور داشتید و چرا نمی توانستید برخورد بکنید؟ جوابی دادند که من الان تمام آن را متاسفانه نمی توانم نقل بکنم. ولی مضمون اش این بود که کسانی میان این جماعت بودند که ما نمی توانستیم برخورد کنیم. برداشتی که می شد این بود که کسانی از رده های مسولیتی قرار میان گروههای فشار بودند. بعضی از کسانی که جزو سردسته های این گروههای فشار بودند دوره های بعدی نماینده مجلس شدند. مثلا آقایی که سردسته گروه فشاری بود که در جریان یک سخنرانی در یزد قرار بود به بنده حمله بکنند از اتفاق آن سخنرانی را من نتوانستم بروم و اقای میردامادی به جای بنده رفت و کتک مفصلی هم به جای من خورد. سرش شکست و کسانی که او را کتک می زدند به اسم شیرزاد او را می زدند و اصلا نمی دانستند شیرزاد چه قیافه ای دارد و چه شکلی است فقط می دانستند آن آدمی که آنجا آمده باید بزنند.چنین وضعی بود.
بعدها ما شنیدیم یکی از نماینده ای که در مجلس هفتم خیلی سر و صدا داشت و شبیه نماینده های دلواپس همین مجلس بود سردسته همان گروه فشار بود، بعضی از اینها دوره احمدی نژاد فرماندار شدند. وضع خیلی عجیبی است. که کسانی دست به این کارها می زنند که اتفاقا نفوذ سیاسی دارند نفوذ حکومتی دارند ولی ترجیح می دهند که با چماق کار کنند و کاملا هم با لباس مبدل می آیند یعنی لباس های معمول می پوشند گاهی حتی کلاه هایی سرشان می گذارند که چهره شان دیده نشود و...
پدیده عجیب و غریبی است. چندسالی بود که دیگر این شکل نداشتیم. در دوره دولت احمدی نژاد نبودند چون نیازی به انها نبود و دیگر گروهشان تشکیل نمی شد جز حملات محدود به شماری دفاتر احزاب ولی در دانشگاهها چندان خبری نبود و برای فعالیت دانشجویان مجوز داده نمی شد بنابراین گروههای فشار هم خیلی کاری نداشتند ظاهرا رفته بودند مرخصی و خیلی های شان هم پست گرفته بودند. اخیرا دوباره با تشکیل دولت روحانی مثل اینکه در دستور کار قرار گرفته اند لکن خیلی فضا عوض شده و اتفاقات متفاوتی که در این مدت افتاده یکی این است که بعضا برخی از اصولگرایان هم در آماج حملات گروههای فشار قرار گرفته اند از جمله حمله ای که به اقای مطهری در شیراز انجام شد و ایشان با سماجت کامل پی گیر ان ماجرا است، حمله ای که به آقای لاریجانی در قم انجام شد و در زمان اقای احمدی نژاد بود، حمله ای که به آقای ناطق نوری انجام شد. به تدریج زیاد شد چنین مسائلی. در واقع می توانم عرض کنم اتفاق نظری که در سطح گروهای اصولگرا بود که در برابر حملات گروههای فشار یک نوع تایید ضمنی از خودشان نشان دهند، الان به هیچ وجه چنین وضعیتی نیست و برخی از اصولگراها نگران هستند که فردا نوبت خودشان بشود.. یادمان نرود با همین
روههای فشار اینها با مراجع تقلید هم برخورد می کنند یعنی در خانه مراجع تقلید می روند و شعار می دهند. همین اخیرا جلسه سخنرانی آقای جوادی آملی را به هم زدند و فضای تهدیدی به وجود آوردند ایشان بعد از سالها کلاس درسی که هیچ وقت تعطیلی نداشت را تعطیل کردند
این اتفاقات، اتفاقات ویژه ای است و حاکی از این است که گروههای افراطی و تندرو مجددا استفاده از چماق داران و حربه چماق را در دستور کار خود قرار داده اند.

شما معتقد هستید که این گروهها سازماندهی می شوند. از سوی چه کسانی؟ و چطور هیچ برخوردی با این جریان نمی شود؟
به طور خیلی واضح و روشن ما یک حزب نانوشته ای در ایران داریم که خیلی هم متشکل و سازماندهی شده است. ظاهرا خیلی از هواداران این جریان خود را ضد تحزب و ضد حزب نشان می دهند ولی واقعیت این است که یک جریان کاملا متشکل، کاملا فرماندهی شده و کاملا دارای جهت گیری سیاسی مشخص و ایدئولوژی خاص مذهبی و سازماندهی آهنینی و کاملا تثبیت شده. در عین بی نظمی و درهم ریختگی ولی یک انسجام خاصی بین اینها وجود دارد. اینها در بسیاری از دستگاههای مختلف کشور حضور دارند.
یک جریان تمام سیاسی متشکل تمام عیار پشت سر این جریان ها است که در بسیاری از نهادهای کشور نفوذ دارند. شاید نتوان به یک دستگاه و یک نهاد منتسب کرد اما کسانی که در این گروههای فشار هستند در دستگاههای کشوری نفوذ دارند بین مقامات کشوری نفوذ دارند و یک ابهت پوشالین بسیار بزرگی از خودشان بروز می دهند.
من البته می خواهم عرض کنم که بعضی وقت ها اگر گول این ابهت پوشالی را نخوریم و مسولان دولتی لااقل دولت منتخب مردم شهامت به خرج بدهند و با اینها برخورد بکنند لااقل خیلی از مسائل شکل دیگری به خودش می گیرد. به خاطر دارم سالهایی که ما در مجلس بودیم یک گروهی در اصفهان بودند با اسم یک شخص که خیلی معروف بودند و..

کمیل کاوه؟
بله یک گروه مشخص که همه اصفهانی ها می شناند اینها کارشان این بود که در خیابان ها به زنان و دختران مردم توهین بکنند به بهانه حجاب. هرکجایی که دلشان می خواست مثلا در مناطق توریستی، نماز جمعات خاص خودشان را برگزار کنند که بیشتر جنبه ریا داشت و سواستفاده از نماز بود برای تخطئه دیگران و به راحتی حمله می کردند کتک می زدند در فرودگاهها، در محل های اجتماع مردم. همه هم فکر می کردند کسی نمی تواند متعرض اینها شود به دلیلی اینکه برخی از اینها عضو نهادهای انقلابی بودند. ولی من به خاطر دارم که همان دوران با دوستانی که در دولت اصلاحات بودند صحبت شد، استانداری مجدانه پشت سر شکایت از اینها ایستاد و مسولین دولتی پی گیری کردند و نهایتا پرونده به قضات نسبتا مستقلی سپرده شد و اینها محکومیت گرفتند، هرچند که محکومیت ها خیلی بزرگ نبود ولی جالب این بود که اصولگرایان آن زمان که معمولا در مقابل جریان های فشار ساکت بودند و تایید ضمنی داشتند هیچ کدام جرات نکردند از اینها دفاع بکنند. الان هم من واقعا فکر می کنم اگر فرمانداران و استاندارانی که هستند محکم و استوار و باصلابت بایستند و افشا بکنند، نام اینها را بگویند و عکس شان را منتشر بکنند و روی افکار عمومی کار بکنند و از اینها شکایت شود به مراجع دادگستری، تا حد زیادی این غائله ختم می شود. متاسفانه وزارت کشور آقای روحانی بسیار ضعیف است و ترسو عمل می کند. وگرنه مسولیت قطعی اینها با وزارت کشور است و من مطمئن هستم وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی تک تک اینها را می شناسد با اسم و رسم تمام سردمداران اینها را می شناسد، شگردهای اینها را می داند، وزارت کشور کمابیش به اینها واقف است. اعضای شورای امنیت کشور که زیر نظر وزارت کشور است اینها را می شناسند و اگر بخواهند برخورد بکنند می توانند. نکته ای که است اینکه یک تصوری وجود دارد که نمی شود متعرض اینها شد یا اگر شکایتی بشود این شکایت ها به جایی نخواهد رسید. من فکر می کنم ممکن است شکایت یک فرد مثل بنده به جایی نرسد ولی قطعا اگر مسولین استانداری ها و فرمانداری ها قاطعانه بایستند می توانند جلوی این برنامه ها را بگیرند. الان خبرهایی از به هم زدن جلساتی که مجوز را از وزارت کشور گرفته اند و جلساتی که احزاب رسمی کشور تشکیل می دهند منتشر می شود.
در عمل به هم زدن این جلسات برای گروههای اصلاح طلب هیچ ضرری ندارد و بلبکه بیشتر افکار عمومی را به سمت اصلاح طلبان جلب خواهد کرد ولی ادامه این روند برای تمامی کشور خیلی خطرناک است از آقای روحانی توقع جدی دارم یا این ها برخورد کند و مطممئنم اقای روحانی می تواند چنین کاری بکند باید به وزارت کشور اش تکلیف بکند و وزارت کشور بایستد و برخورد کند. سماجت اقای علی مطهری در برخورد با کسانی که به او حمله کرده بودند واقعا قابل تحسین است

در قزوین و در جریان حمله به اقای موسوی لاری، نماینده عضو جبهه پاداری در مجلس یعنی آقای نقوی حسینی در میان گروههای فشار حضور داشت و...
آقای نقوی حسینی را من از نزدیک می شناسم و همه چیز از او ممکن است.

سوال من این است که گروههای فشار الان از سوی جبهه پایداری و طیف فکری نزدیک به آقای مصباح یزدی ساماندهی می شوند یا اینکه جبهه پایداری و این طیف هم بخشی از جریان بزرگتری در حمایت و سازماندهی گروههای فشار هستند در درون حاکمیت؟
ببینید یک مساله ای که در خبررسانی ها و در رسانه ها یک مقداری به اشتباه گرفته می شود من منتسب کردن این موضوع به آقای مصباح یزدی و گروه پایداری است. گروه پایداری در مجموعه تحولات سیاسی کشور هیچی نیست واقعا، یک حزب جدی و تشکل جدی تحت عنوان گروه پایداری در کشور نداریم فقط یک فراکسیونی در مجلس هستند با چند نفر افرادی که خیلی سر و صدا و پروپاگاندا دارند ولی برون مجلس به عنوان تشکلی که سازماندهی منسجم داشته باشند اینها مطرح نیستند. عرض کردم یک حزب نامرئی در کشور داریم که در همه استان ها هستند و بهترین اسمی که می توان روی شان گذاشت همین گروههای فشار است اینها همه جا نفوذ دارند بعضی از اینها ممکن است در مجلس تحت عنوان جبهه پایداری خودشان را نشان دهند یا بعضی ازاینها حشر و نشری هم با آقای مصباح یزدی داشته باشند. نمی خواهم از اقای مصباح یزدی دفاع کنم ولی آقای مصباح یزدی اصولا آدم تشکیلاتی نیست. ایشان افکار خیلی خاصی دارند که این حرکت ها را توجیه می کنند ولی قدرت سازماندهی در این ماجرا وجود ندارد سازماندهی در جاهای دیگری است که عرض کردم.
بهتر است جبهه پایداری را بزرگ نکنیم. طبیعتا خیلی از نماینده های رسمی فعلی رسما و بدون هیچ رودربایستی رفتار و نوع برخوردشان همین است و هرکجا بتوانند می آیند توی صحنه و چنین کاری انجام می دهند. الان خیلی خوبه که رسانه ها این افراد را معرفی می کنند اما مهم این است که استاندارها و فرماندارها یک جوهری از خود نشان دهند، شهامتی از خود نشان دهند تا آدم بداند بود و نبود این فرماندار موثر است بود و نبود آن استاندار موثر است. اینکه در جلساتی بنشینند حرف هایی بزنند که فایده ای ندارد. استاندار باید بیاید با شهامت به مردم بگوید این ده نفر مثلا، گروه فشار هستند. مردم حتما حمایت خواهند کرد. استاندارها با مدارک و ادله بیایند معرفی کنند محکوم کنند و از دادگستری ها بخواهند با اینها برخورد کنند.

یکی از مسولان تشکلی که از آذر منصوری برای سخنرانی در یاسوج دعوت کرده بود گفته است از سوی نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه به انها گفته شده بوده که شنیده عده ای می خواهند با خانم منصوری برخورد فیزیکی بکنند. این یعنی از قبل اطلاع داشتند. چرا برخوردی نشد و چطور نتوانستند با اینکه اطلاع داشتند امنیت برنامه را تامین کنند؟
نمی دانم مسول نهاد نمایندگی چه کسی است و رویکردش چی است قطعا وقتی کسی به عنوان سمبل و نماینده روحانیت در دانشگاه به خود حق می دهد که در خیلی از مسائل دانشگاه اظهارنظر بکند و حضور داشته باشد اینجاها هم بایستی به وظیفه خود عمل بکند و از آزادی در دانشگاهها دفاع بکند. متاسفانه دوران اصلاحات هم شاهد بودیم بعضی از نهادهایی که اصولگراها در آن نفوذ داشتند مثل سازمان بازرسی کل کشور، آن زمان اینها می گفتند ما خبر داریم اگر دفتر تحکیم وحدت جلسه اش را تشکیل بدهد حمله خواهند کرد. بعد راهکاری که ارائه می کردند این بود که جلسه تشکیل نشود.. درست مثل همین قضیه ای که برای علی مطهری اتفاق افتاد در شیراز و کسانی گفته بودند اگر ایشان بیاید به او حمله می شود و مسولان امر هم اطلاع داشتند. به جای اینکه بیایند جلوی این حملات را بگیرند و از امنیت اجتماعات دفاع بکنند به اقای مطهری فشار می آوردند که شما تشریف نیاورید و این سخنرانی شما برگزار نشود.
برای خود من دوره اصلاحات دهها مورد اتفاق افتاد که وقتی فشاری می آمد نهادهای دولتی عقب نشینی می کردند و می گفتند مصلحت است که این جلسه تشکیل نشود. این خیلی بد است و واقعا اگر اینطور باشد حتما تجری پیدا می کنند بدون اینکه هزینه ای بدهند می توانند بساط اجتماعات قانونی را برچینند. من فکر می کنم اگر دوستان اصلاح طلب اراده شان بر این است که سخنرانی کنند و مقامات دولتی هم نظرشان بر این است که مجوز بدهند بایستی پای آن بایستند. ممکن است بنابر بعضی دلایل کسانی که درگیر یک فعالیت سیاسی هستند نخواهند وارد چنین عرصه ای شوند آن بحث دیگری است ولی اگر اراده چنین کاری دارند باید بایستند.

برنامه اصلاح طلبان در مقابله با این جریان چی است؟ به هرحال انتخابات نزدیک است و اینها با حمله به برنامه ها یا تهدیدهایی که می کنند عملا برنامه های اصلاح طلبان را به هم می ریزند.
این رفتار ها اصلا به ضرر ما تمام نمی شود. خودشان هم می دانند یعنی کسانی که مختصر عقلی دارند می دانند که این کارها اندکی هم به ضرر اصلاح طلبان نیست. کسی که ضرر می کند جمهوری اسلامی است کشور ضرر می کند خود اصولگراها ضرر می کنند. به نفع نهادهای قانونی کشور و نهادهای نظامی و امنیتی است که با این مساله برخورد کنند چون با ابروی آنها بازی می شو.د برای اصلاح طلبان مشکلی نیست. ببینید ما در شرایطی نیستیم که بخش عمده ای از مسولیت های کشور دست ما باشد و حالا دست و دلمان بلرزد که چه موقعیتی را از دست می دهیم. ما از چیزی که در ۱۰ سال گذشته داشتیم وضعیت بدتری پیدا نمی کنیم. اصلاح طلبان باید کار خودشان را اانجام بدهند جلسات شان را برگزار کنند سخنرانی های شان را بروند و از اینکه جلسات شان به هم می خورد توسط گروههای فشار، خیلی ناراحت نباشند. ولی در عین حال ما بایستی هشدارهای خودمان را بدهیم که ادامه این وضعیت به ضرر جمهوری اسلامی ایران است.

حمله با سلاح سرد به جلسه دانشجویان خطر گسترش خشونت در کشور


حمله گروهی از اوباش با سلاح سرد به جلسه سخنرانی آذر منصوری فعال اصلاح طلب در شهر یاسوج با واکنش تند نیروهای سیاسی روبرو شده و حتی در جلساتی سخن از تهیه نامه ای خطاب به رییس جمهور و تهدید به تحریم انتخابات به میان آمده است. روزنامه های دوشنبه در حالی در این باره نوشته بودند که حسین شریعتمداری در یادداشت روزی با لحن عوامانه اصلاح طلبان را گروهی مفلوک خوانده بود که سخن از ایتلاف با این و آن بلوف هایی است که می زنند.
بعد از حادثه ورامین که با واکنش تند لفظی وزیر کشور و دولتمردان روبرو شد و گفته شده که پرونده نماینده پایداری حاضر در مراسم به عنوان تحریک مردم به شورش به قوه قضاییه رفته است دومین برخورد خودسرها با نشست‌های اصلاح‌طلبان این‌بار به فاصله ١٠ روز در یاسوج اتفاق افتاد. با دو مضروب و یک مجروح،١٠ روز پیش بود که در قرچک ورامین، دلواپسان با هدايت نماینده عضو جبهه پايداري این شهر، به سخنران نشست اصلاح‌طلبان یعنی موسوی‌لاری حمله کرده و عمامه از سر او انداختند. این‌بار یک نشست دانشگاهی با هجوم دانشجوهای دلواپس لغو شد و سه نفر هم در پی این هجوم مصدوم شدند که یکی از آنها در بیمارستان بستری است.
روزنامه اصلاح طلب بهار هم در گزارش اصلی خود نوشته: تندروها و گروه هاى فشار عزم خود را جزم کرده اند تا از همين حالا بازى باخته را برهم بزننـد. روز گذشـته پـرده ديگـرى از نمايـش خودسرىشان را روى صحنه بردند و با همه الگوهاى ساليان دورشان، وارد ميدان شدند. اين بار پاى سلاح سرد هـم به غائله شـان باز شـد تـا سخنرانـى آذر منصورى، عضو شوراى مركزى حزب اتحاد ملت، در ياسوج با حملات آنهـا به هم بخـورد.(لینک)
غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی در مقاله ای در روزنامه ایران با اشاره به افزایش حمله خودسران به سخنرانی ها و تجمعات قانونی گروه های سیاسی نوشته: اگر بی‌قانونی‌ها و قانون‌شکنی‌ها و اقدامات فراقانونی استمرار یابند، علاوه بر تزریق خشونت به جامعه،  سبب زیر سؤال رفتن سلامت و امنیت روانی جامعه می‌شوند. این اقدامات بویژه در آستانه انتخابات می‌تواند امنیت روانی انتخابات را به مخاطره بیندازد و از اکنون یک فضای زور، وحشت و ارعاب را به جامعه تسری دهد.
به نوشته این نماینده اصولگرای مجلس: زیرا در کشوری که آرامش و امنیت برقرار است، نمی‌توان اجازه داد که بی‌قانونی حاکم شود و عده‌ای خودسر خود را مجری قانون بدانند.(لینک)
صادق زیبا کلام در مقاله ای در قانون نوشته: حمله به سخنرانی ها و تلاش در بر هم زدن سخنرانی ها از سوی گروه های فشار و جریانات وابسته به تندروها در این سال ها زیاد اتفاق افتاده و کسانی که برنامه هایشان لغو و مورد تهدید قرار می گرفتند از جمله خود من ظرف شش ماه گذشته چند مورد از برنامه هایم که بعضا نهاد های رسمی متولی آن بودند، تعطیل شد.
این استاد دانشگاه که خودش چندباری تا به حال موضوع حملات گروه های فشار به جلسات سخنرانی اش بوده است اظهار نظر کرده که:  این رویدادها را  مسئولان  می‌توانند کنترل کنند. نمی توان پذیرفت این افراد خودسر هستند و نمی‌توان آن‌ها  را کنترل کرد. ممکن است نهاد خاصی به این افراد دستور العمل ندهد که جلسات را به هم بزنید اما خیلی از نهاد ها می‌توانند این افراد را کنترل کنند گرچه عزم و اراده ای برای این امر وجود ندارد.
مقاله قانون اشاره کرده: سوال بزرگ از نهاد های وابسته به اصولگرایان  این است که چرا جلوی این اتفاقات را نمی‌گیرید و چرا  اجازه می دهید با سلاح سرد به یک انسان حمله کنند؟ اینکه ۱۵ نفر به نام های مختلف برنامه‌های سیاسی را بر هم می‌زنند بیش از آنکه برنامه‌های سیاسی را بر هم بزند، به نام اصولگرایان و اندیشه های آن ها ضربه می زند.(لینک)
اسماعیل حسین پور در ابتکار نوشته: این روزها در حالی که جهان در هراس از ترور و تروریست‌ها به سر می‌برد، ایران جزیره‌ی امن در منطقه است و اقتدار دولت و ملت ما به عنوان الگوی کشورهای منطقه زبانزد است؛ عده ای قانون شکن خویش اندیش که به دروغ خود را انقلابی تر از دیگران می‌نُمایانند، این اقتدار و آرامش را بر نمی‌تابند و قصد دارند با برخی هرج و مرج طلبی‌های خیابانی و مخالفت با نشست‌های قانونی وفاداران به قانون اساسی، این پیام روشن را به دنیا بدهند که دولت روحانی از تامین امنیت شهروندانش ناتوان است و در درون اقتداری ندارد و دولت بی اقتدار، بی اعتبار است.(لینک)
کیهان که از انتشار خبر حمله به جلسه سخنرانی خانم آذر منصوری خودداری کرده بود در یادداشت روز نوشت شرایط کنونی مدعیان اصلاحات با شرح مستندی که گذشت، به مراتب بدتر و دست آنها، بارها خالی‌تر از هنگامی است که واردک انتخابات ۹۲ شدند. آیا غیر از این است؟ و آیا هیچیک از موارد یاد شده قابل تردید است؟! بنابراین به آسانی می‌توان نتیجه گرفت که ادعای پیوند آنان با بخشی از اصولگرایان فقط به فقط - تاکید می شود فقط به فقط - برای کسب وجهه از اصولگرایان است. به بیان دیگر، قصد دارند دست خالی از دستاورد مدعیان اصلاحات (اعم از اصلاحاتی‌ها و کارگزارانی‌ها و اعتدالی‌ها)  در انتخابات پیش‌روی را با گره زدن خود به اصولگرایان، پُر و پیمان نشان بدهند! و از این رهگذر برای خود کسب وجهه و آبرو کنند.(لینک)

بازداشت ۳ تن به علت ترویج فرقه یمانیه


bazdasht
ـ دادستان عمومی و انقلاب سراب از بازداشت سه نفر در سراب به علت تلاش برای ترویج “فرقه یمانیه” خبر داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از تابناک، میکائیل وطن‌خواه، دادستان عمومی و انقلاب سراب اظهار داشت: “سه نفر از فعالان و مبلغان فرقه انحرافی یمانیه در سراب با حکم مقامات قضایی بازداشت شدند”.
وی با تشریح جزییات این موضوع افزود: “چند سال گذشته فردی که ساکن کشور سوئیس بود و اصالتاً برای یکی از روستاهای سراب است، با حضور در برخی محافل و مجالس اقدام به ترویج و تبلیغ حسن یمانی و فرقه یمانیه کرد که با گزارشات واصله و پیگیری نهادهای ذی‌ربط امنیتی و فرهنگی از ادامه فعالیت تبلیغی وی در منطقه جلوگیری شد”.
به گفته وطن‌خواه، پیرو همان جلسات در ماه‌های اخیر نیز مشاهده شد که برخی از افراد اقدام به ترویج این فرقه و تلاش برای انحراف برخی جوانان داشتند که این افراد در حال حاضر بازداشت شدند.
به عقیده برخی شیعیان “سید یمانی” شخصیتی در آخرالزمان است که گفته شده در نزدیکی “ظهور” برای یاری “امام زمان” قیام می‌کند.

مشکل موتورخانه بند هشت اوین و تصاعد گازهای خطرناک

evin-bb1
 گزارش ها از مشکلاتی در موتورخانه بند هشت اوین حکایت دارد که با توجه به تصاعد گازهای خطرناک و منواکسیدکربن تولیدی، ممکن است مشکل تنفسی و خطرات جدی برای زندانیان این بند ایجاد شود.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یک هفته است که مشعل موتورخانه بند هشت زندان اوین درست کار نمی کند و با توجه به سوخت ناقص آن و در نتیجه منواکسید کربن تولیدی که از پنجره ها وارد اتاق ها شده زندانیان دچار سر درد می شود.
حسین رفیعی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی که هم اکنون در بند هشت زندان اوین به سر می برد با اعلام این گزارش افزوده است که با توجه به این مشکل بیم آن می رود که “شب همه زندانیان مسموم و دچار مرگ شوند.” این استاد زندانی دانشگاه تهران همچنین افزوده است که با وجود اعلام مشکل “مسئولین زندان هیچ اقدامی نمی کنند.”
به گزارش هرانا، بند هشت در حال حاضر یکی از بدترین بندهای زندان اوین است که در آن تعداد زیادی از زندانیان سیاسی علیرغم اصل تفکیک جرائم همراه با زندانیان غیرسیاسی و بعضا خطرناک نگهداری می شوند.

لغو امتیاز نشریه آیدین در دانشگاه ارومیه / سند


daneshgah urmiye

– امتیاز نشریه دانشجویی “آیدین” از سوی کمیته ناظر بر نشریات دانشگاه صنعتی ارومیه لغو شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در نامه ای از طرف معاونت فرهنگی و دانشجویی به تاریخ چهارم آذرماه ۱۳۹۴، دلیل لغو امتیاز این نشریه، توبیخ کتبی عنوان شده است که در پرونده دانشجویی صاحب امتیاز آن “علی حقی” درج شده است.
علی حقی دانشجوی دانشگاه ارومیه و صاحب امتیاز آیدین در این باره به گزارشگر هرانا گفت: “مسئولین دانشگاه، موضوع لزوم معرفی صاحب امتیاز جدید را به من ابلاغ نکرده اند و پس از اعتراض و در پاسخ به ایرادات حقوقی به من گفتند برو و به هر جا دستت می رسد بگو.”
به گفته آقای حقی مسائل حقوقی فقط بهانه لغو امتیاز نشریه آیدین است و مسئولین دانشگاه ارومیه نسبت به فعالیت نشریات مستقل و با گرایش های مستقل و هویت طلبانه موضع منفی و خصمانه ای دارند و این نگاه در کلیه مراحل فعالیت ها از اخذ مجوز یک نشریه تا همکاری و کمک به این نشریات وجود دارد.
علی حقی همچنین گفت که مسئولین فرهنگی دانشگاه ارومیه اغلب هنگام اخذ مجوز به بهانه هایی نظیر امکان تجزیه طلبی و اختلاف افکنی و غیره از صدور مجوز برای نشریات خودداری می کنند و تا حد ممکن سعی می کنند در این راه سنگ اندازی کنند در حالی که فرضا حتی وجود انگیزه مجرمانه هم حقی را ساقط نمی کند.
لازم به یادآوری است که تا کنون دو شماره از نشریه دانشجویی “آیدین” تا پیش از لغو امتیاز در دانشگاه صنعتی ارومیه منتشر شده است.
aydin logo

لندن به دنبال آزادی یک شهروندبریتانیایی – ایرانی در تهران است


zendani
ـ وزارت خارجه بریتانیا می‌گوید که برای آزادی یک شهروند بریتانیایی – ایرانی در ایران تلاش می‌کند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رادیو فردا، نام این فرد “کمال فروغی” اعلام و گفته شده است که او از چهار سال قبل به اتهام “جاسوسی” در ایران زندانی است.
یکی از سخنگویان وزارت خارجه بریتانیا گفته است که فیلیپ هاموند، وزیر خارجه بریتانیا، موضوع آقای فروغی را با مقامات ایران از جمله حسن روحانی در میان گذاشته است.
وی همچنین گفته است که دیپلمات‌های بریتانیایی تاکنون نتوانسته‌اند دسترسی کنسولی به آقای فروغی داشته باشند چرا که ایران تابعیت دوگانه را به رسمیت نمی‌پذیرد، با این حال سخنگوی وزارت خارجه بریتانیا اطمینان داده که لندن در پی آزادی فوری وی به خاطر شرایط جسمانی اوست.
مقامات ایران تاکنون دستگیری آقای فروغی را تایید نکرده و در این باره اظهار نظری نکرده‌اند.

۱۳۹۴ آذر ۱۰, سه‌شنبه

هاشم زینالی آزاد شد


hashem zeinali
هاشم زینالی، فعال مدنی بازداشت شده در مقابل زندان اوین با قرار کفالت از زندان اوین آزاد شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هاشم زینالی، فعال مدنی و پدر سعید زینالی، دانشجویی که از ۱۸ تیر ۷۸ مفقود شده است، با قرار کفالت ۵۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد.
پیشتر نیز سیمین عیوض زاده، لیلا میرغفاری، شرمین یمنی و دوتن دیگر  از این فعالین مدنی بازداشت شده با قرار کفالت از زندان قرچک آزاد شدند و تعدادی همچنان در بازداشت به سر می برند. با خبر آزادی سیمین عیوض زاده اعتصاب غذای همبستگی تعدادی از زندانیان بند هشت اوین نیز پایان یافت.
گفتنی است حدود بیست تن از فعالین مدنی طی تجمعات اعتراضی در مقابل زندان اوین و ساختمان دنا بازداشت شدند. در حال حاضر تعدادی از بازداشت شدگان همچنان در زندان قرچک ورامین و بند هشت و بند سپاه اوین نگهداری می شوند.
اسماعیل (زرتشت) احمدی راغب، داود (هوشنگ) نعمتی، محسن شجاع، احسان خیبر، مسعود حمیدی، علی بابایی، محسن حاصلی، اسماعیل حسینی، عبدالعظیم اروجی، ارشیا رحمتی، حامد گودرزی و ابراهیم زاده از جمله فعالینی بودند که پس از بازداشت به بند هشت زندان اوین منتقل شده و رضا ملک نیز به بند سپاه زندان اوین انتقال یافته است.
لازم به یادآوری است که جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی، جانباختگان و مدافعان حقوق‌بشر، به نشانه اعتراض روزهای دوشنبه در مقابل دفتر لاستیک دنا در میدان ونک تهران، نبش خیابان گاندی، گرد هم جمع می‌شوند. آن‌ها روزهای شنبه هم با تجمع در مقابل زندان اوین، خواستار آزادی زندانیان سیاسی می‌شوند.
تعدادی از فعالان سیاسی و مدنی معترض که در این تجمعات شرکت می‌کنند، صبح روز شنبه ۳۰ آبان، در مقابل زندان اوین بازداشت و به بازداشتگاه‌های مختلفی منتقل شدند و تعدادی نیز در مقابل ساختمان دنا بازداشت شدند.

مرگ یک کارگر حین کار در تبریز


hadeseh
به دلیل فقدان ایمنی در محیط کار، یک کارگر ۲۳ ساله بر اثر گیر کردن از ناحیه دست در ماشین پروفیل سازی و سپس ضربه مغزی جان باخت.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، یک کارگر ۳۳ ساله در یکی از کارخانه‌های پروفیل سازی تبریز، بر اثر گیر کردن از ناحیه دست در ماشین پروفیل سازی و سپس ضربه مغزی جان باخت.
حسینقلی‌زاده، مسئول روابط عمومی مرکز فوریت‌های پزشکی آذربایجان شرقی، گفت: “کارخانه محل وقوع حادثه در جاده سنتو تبریز مسیر تبریز- مرند واقع است که دیروز پس از اعلام حادثه به اورژانس ۱۱۵ تبریز، کاردان‌های پایگاه ۲۰۵ تبریز به محل حادثه اعزام شدند”.
حسینقلی‌زاده افزود: “پس از قطع دست کارگر حادثه دیده بر اثر گیر کردن در دستگاه پروفیل سازی، به سر او ضربه وارد می‌شود که به مرگ آنی کارگر می‌انجامد و علت اصلی مرگ، ضربه مغزی اعلام شده است”.

یغما گلرویی بازداشت شد


yaghma golroie

ـ یغما گلرویی “شاعر و ترانه سرا” با هجوم نیروهای امنیتی به منزل وی بازداشت شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، روز گذشته دوشنبه ۹ آذر، یغما گلرویی، شاعر و ترانه سرا با هجوم نیروهای امنیتی به منزل و پس از بازرسی و تفتیش بازداشت و به مکان نامعلومی انتقال داده شد.
لازم به ذکر است که هنوز علت این دستگیری و نهاد بازداشت کننده وی مشخص نیست و اخباری از وضعیت این شاعر منتشر نشده است.
کتاب “من رویایی دارم” این شاعر و ترانه‌سرا، سال۹۳ در تهران رونمایی و بسیار پرفروش شد.